فال حافظ تو در این لحظه از زندگی تو ؛ خوب بدان دقت کن:
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خط و خال گدایان مده خزینه دل
به دست شاهوشی ده که محترم دارد
تفسیر:
ثروت اصلی تو ، انسانیت توست؛ آن را دریاب و با انسان های فرهیخته و والا نشست و برخاست کن تا به مدارج عالی مادی و معنوی برسی که در غیر این صورت چون فرومایگان خواهی زیست.
متن کامل غزلت را اینجا بخوان (همین الان کلیک کن).
______________________________________
رازها و فال های بیشتری از لسان الغیب برای خود و اطرافیانت می خواهی؟
این چند فال زیبا را ببین:
فال حافظ : دو بیت جالب که کمتر شنیده ای + تفسیر دو سطری
فال حافظ : دو بیت و دو سطر تفسیر پندآموز
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر مسرت بخش
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر صریح
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر کاربردی
فال حافظ ؛ دو بیت + دو سطر تفسیر گویا
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر دلگرم کننده
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر راهنما
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر بشارت آمیز
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر امیدبخش
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر و توصیه
فال حافظ ؛ دو بیت + دو سطر تفسیر زیبا
فال حافظ ؛ دو بیت + دو سطر تفسیر هشدارگونه
زمینهٔ تاریخی دوران حافظ (از ویکی پدیا)
هجومِ همهجانبهٔ مغول به ایران بهرهبریِ چنگیز، از سال ۶۱۶ ه. ق، با تصرفِ فاراب شروع شد.
حملاتِ مغول، درهمشکننده و همراه با شدّتِ عمل بود؛ آنچنانکه رُعب و وحشت، سراسر مناطقِ تحت حمله از جمله خراسان و فرارود را فراگرفت و موجِ فرارِ مردمِ این نواحی به مناطقِ امنتر مانند کرمان، فارس و عراق شروع شد.
اتابکان فارس یا سَلْغُریان که در مصالحه با خوارَزمشاهیان، حکومتِ فارس را در دست داشتند، با اوگْتایْ و پس از آن با هُلاکو از درِ صلح درآمدند و اینچنین، سرزمینِ فارس از تاختوتازِ حملهٔ مغول در امان ماند. در دورهٔ سلغریان، شیراز دیگربار پایتختِ ایالتی شد و آبادانیِ بسیار در آنجا صورت گرفت.
پس از دورهای از دشمنیِ ویرانگر میانِ سلسلهها و قحطی در اواخر سدهٔ ششم ه. ق، اتابک سَعد بن زَنگی، پنجمین حاکمِ سلغریان فارس، با حکومتی عادلانه، مالیاتهای پایین و حمایت از هنر و کشاورزی، برخی موفقیتها بهدستآورد.
بدین ترتیب، شیراز مرکزِ ادبی و علمیِ روزگارِ مغول شد.
در سدههای هفتم و هشتم ه. ق، بهدنبال حملهٔ مغول و درگیریهای ایلخانان، آل مظفر و تیموریان، سرزمین ایران شاهد دگرگونیهایی در زمینهٔ نظام اجتماعی و فرهنگی بود.
عدم ثبات و بیخاستگاهْ بودنِ حکومتها، سبب فشارِ حکومتی بر مردم میشد. در آشوب و آشفتگی، حکومتی به قدرت میرسید و چندی با روش و هنجار و سیاستِ اجتماعی و فرهنگیِ ویژهٔ خود حُکم میراند و سپس جای به دیگری میداد.
این جابهجاییها قهراً بر روشِ اندیشه و الگوی رفتاریِ طبقات اجتماعیِ سرزمین فارس و رسوم و سنتهای مردمانش اثر منفی میگذاشت و معیارها و ارزشهای اخلاقیِ جامعه را متزلزل میکرد.
پس از مرگ ابوسعید بهادرخان، آخرین پادشاه ایلخانی در سال ۷۳۶ ه. ق، سرزمینهای تحتِ حکومتِ ایلخانان تجزیه شد و در گوشه و کنار گروهی از سردارانِ قدرتمندِ ابوسعید، دعویِ استقلال کردند و اینچنین، حکومتهای محلی و منطقهای متعددی سر برآوردند.
از میان داعیان حکومت در این روزگار، آل اینجو پس از مرگِ ابوسعید جایگاهی یافتند. در میان افرادِ این خاندان، شیخ ابواسحاق، حاکمی اهل ادب و شعر بود و نویسندگان و شعرا بر درگاهش گرد آمدند.
در مقابل، مظفریان و بهویژه مبارزالدین به ادب و علم توجه ویژهای ننمودند. آل جلایر نیز به شعر و ادب توجه داشتند و شاعران را مورد تشویق قرار میدادند. سلطان اُوِیْس به شاگردیْ نزد سلمان ساوجی بود و عبید و محمد عصار و شرفالدین رامی و حافظ نیز با این خاندان ارتباط داشتند.
پایان کارِ آل اینجو بهدست آل مظفر و مرگِ شیخ ابواسحاق، سبب اندوه نویسندگان و شاعرانی چون عبید زاکانی و حافظ شد. عبید برای وی مرثیهای سرود و حافظ در سرودههایش از روزگار پرشور و نشاط شیخ ابواسحاق میگفت.
اما پس از سقوط اینجویان و روی کار آمدنِ مبارزالدین محمد از آل مظفر، دورانِ خوشِ شیراز و شاعرانش پایان یافت و مُحتَسِبان بر اوضاع اجتماعی و مردمی شهر تسلط یافتند.
این وضع دوامی نیافت و سرانجام شاه شجاع، فرزند مبارزالدین، بر پدر شورید و او را دستگیر ساخت و به زندان انداخت. روزگارِ طولانیِ حکومت شاه شجاع، با آزادی و تساهل و تسامح گذشت، اما بااینحال نگرانی از عدم ثبات جریان داشت.
این نگرانی بهخاطر درگیریهای شاه شجاع با برادرانش بود که سبب شد برای مدت سه سال حکومتِ شیراز از دست شاه شجاع بیرون شود. پایان کار مظفریان با یورشِ تیمور رقم خورد که ایران را تحت سیطرهٔ خویش درآورد.
بله خواندم ممنون 🌹👌🏽