فال حافظ تو در این لحظه از زندگی تو:
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
خاک وجود ما را از آب دیده گل کن
ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد
تفسیر:
به به! چه فال فرخنده ای!
روزهای غم و محنت رو به پایان است و ایام خوش در راه. شرط تداوم این وضعیت نکو، دو چیز است: «شکرگزاری به درگاه خدا» و «خوش خلقی با بندگان خدا و خدمت خالصانه به آنها».
غزل زیبای فالت را اینجا بخوان و لذت ببر.
___________________________________________
رازها و فال های بیشتر از حضرت حافظ برای خود و خویشانت می خواهی؟ این چند فال را از دست مده:
فال حافظ : دو بیت + مراقب دام عشقی باش
فال حافظ : دو بیت + این جمله را به خدا بگو
فال حافظ : دو بیت + قدر فرصت ها را بدان
فال حافظ : دو بیت + توصیه ای برای رازداری و لذت جویی مشروع
فال حافظ : دو بیت + توصیه برای روزهای سخت
فال حافظ : دو بیت + از غرور و تردید دوری کن
فال حافظ ” دو بیت + باز هم خبری خوش
فال حافظ : دو بیت + یک مژده عالی
فال حافظ : دو بیت + یک هشدار بی تعارف
فال حافظ : دو بیت + مشکلی که داری و ۴ راه برای حل آن
درباره تعلقات فکری حافظ
درباره وابستگی حافظ به طریقتهای صوفیه سخن بسیار گفتهاند.
گاه او را خلوتی،
گاه صوفی اویسی،
گاه ملامتی،
گاه متمایل به فرقه قلندریه
شمرده و برخی نیز او را از ارادتمندان مشایخ صفویه
و حتی پیرو طریقت محمود عجم بنیانگذار فرقه نقطویه
دانستهاند.
اما هیچکدام از این نسبتها سند استواری ندارد و فقط بر اساس اشارات حافظ در اشعارش به برخی اسامی است.
با وجود این، در منابع اعصار نزدیک به حافظ گزارشهای فراوانی حاکی از ارادت او به شیخ محمود عطار وجود دارد که وی با دو واسطه مرید شیخ روزبهان بقلی، مؤسس طریقت روزبهانیه، بوده است.
مدارک این گزارشها تا حدی در خور اعتناست و با اثبات پیوند با روزبهانیه، اویسی بودن حافظ نیز میتواند پذیرفتنی باشد، زیرا سلسله تصوف روزبهان به اویس قرنی میرسد.
با اینهمه، هنوز مدارک کافی برای نسبت دادن حافظ به سلسلههای صوفیه یا گرفتن خرقه از یکی از صوفیان وجود ندارد، اما درباره مقام والای او در عرفان و معنویت تردیدی نیست.
وجهه اجتماعی حافظ
به استناد منابع نزدیک به دوره حافظ، حافظ در عصر خود، محترم و موجه و پارسا بوده و تمامی آنچه به فساد و آلودگیها یا مخالفت وی با مبانی و احکام دین یا طریقت گفته شده افسانه یا برساخته آثاری در قرون متأخر است و ریشه در استنباطهای غلط از پارهای ابیات وی دارد.
به علاوه، رجال دین و طریقت نیز در عصر حافظ و ادوار نزدیک به وی یا او را ستودهاند، مانند اسیری لاهیجی
و سید قاسمِ انوار که در چهل سال از دوران زندگی حافظ در قید حیات بوده، یا برای تبیین و تأیید مبانی عرفانی خود بارها به ابیاتی از او استشهاد کردهاند، مانند سید نظامالدین محمود شیرازی معروف به داعی شیرازی
و ملا عبداللّه قطب معروف به قطب مُحیی که از علما و عرفای فارس در قرن نهم و دهم و ضمنآ از مخالفان سرسخت بعضی فرق صوفیه بود.
ارتباط با صوفیه
حافظ مراودات دوستانهای با صوفیه عصر خود داشته است، از جمله با کمالِ خجندی که غزلیات خود را نزد حافظ میفرستاد و امینالدین بلیانی و کمالالدین سید ابوالوفا که از ممدوحان حافظ بودند.
بنا بر این، دستکم سخن کسانی که حافظ را مخالف و بیگانه با تصوف پنداشتهاند ناموجه است و اینکه برای اثبات بیگانه بودن او با تصوف به سرودههایی از حافظ در نقد و نکوهش صوفیان استناد شده است، وجهی ندارد، زیرا نقد و نکوهش صوفیان را در آثار صوفیان نیز فراوان میتوان یافت و این امر دلیل بر مخالفت با اصل تصوف نیست.
همچنین ادعای تعریض حافظ به شاه نعمتاللّه، به استناد بیتی از حافظ، بیپایه است، زیرا اگر چنین بود، این مطلب از نظر کسانی که به لحاظ زمانی به حافظ و شاه نعمتاللّه نزدیک بودند، پنهان نمیماند و کسانی چون آذری طوسی و نیز شاه داعی، که هر دو از خلفا و مریدان شاه نعمتاللّه بودند، حافظ را نمیستودند و به اشعارش استناد نمیکردند.
به علاوه، عبدالرزاق کرمانی در رساله خود در شرح احوال شاه نعمتاللّه ولی بیت مذکور را آورده و آن را مشتمل بر طعن و تعریض به شاه نعمتاللّه ندانسته است.
دعاوی دیگر نیز، از قبیل طعن حافظ به مشایخی مانند زینالدین علی کلاه و عماد فقیه کرمانی، سند معتبری ندارند.
ادامه دارد…
❤️❤️💔