میزیتو
بلیط هواپیما فلای تودی
فال حافظ

فال حافظ : دو بیت + راز رسیدن به آرامش (10 اردیبهشت)

تبلیغ در عصر ترکیه

 فال حافظ تو در این لحظه:

هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امید وصال تو زنده می‌دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

تفسیر:

برای لذت بردن از زندگی و رسیدن به آرامش، به خداوند متعال ایمان داشته باشید و به حق توکل کنید. زندگی پر از سختی و مشکلات است، هنگام مواجهه با حوادث بردبار باشید و از پروردگار و دوستان صادق یاری بگیرید.

روحیه قوی دارید و همین خصلت باعث شده دیگران شیفته شما شوند. نگران نباشید به زودی غم و ناراحتی ها برطرف می شود. نذر خود را ادا کنید.

از گوشه و کنایه زدن به اطرافیان برحذر باشید و برای رسیدن به مقصود دانش خود را به کار بگیرید.

متن کامل فالت را اینجا بخوان (کلیک کن).

____________________________________________

رازها و فال های بیشتری از حضرت حافظ برای خود و خانواده و دوستانت می خواهی؟ این چند فال را دریاب و بهره مند شو:

فال حافظ : دو بیت + راهی که لسان الغیب پیش پایت می گذارد
فال حافظ : دو بیت + خبرهای خوش در راه است
فال حافظ : دو بیت + یک نصیحت پدرانه از لسان الغیب
فال حافظ ؛ دو بیت + یک تفسیر حکیمانه از لسان الغیب
فال حافظ ؛ دو بیت + دو روی سکه که برایت عیان می شود
فال حافظ : دو بیت جالب که کمتر شنیده ای + تفسیر دو سطری
فال حافظ : دو بیت و دو سطر تفسیر پندآموز
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر مسرت بخش
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر صریح
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر کاربردی
فال حافظ ؛ دو بیت + دو سطر تفسیر گویا
فال حافظ : دو بیت + دو سطر تفسیر دلگرم کننده

 انسجام و وحدت در ساختار غزل حافظ

تیمور مالمیر
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کردستان

سعید حمیدیان، منظور خرّمشاهی از سبک پاشان را ‌تنوع در مضمون غزل دانسته است (حمدیان،۱۳۷۳: ۶۲۵) و معتقد است که پیش از حافظ نیز بوده است، اما حافظ آن را گسترش داده و تشدید کرده است.

وی در مقاله‌ای دیگر به بررسی آماری تنوع و عدم تنوع مضمون در غزل حافظ پرداخته و معتقد است تعداد غزلهای حافظ که دارای تنوع مضمون هستند، نسبت به مواردی که هر غزل فقط یک مضمون دارد، کمتر از ۵۰% است (حمیدیان،۱۳۷۵: ۳۳۵-۳۴۰).

سؤال مهمی که برای ایشان مطرح بوده و جوابی قانع کننده برای آن نیافته، این است که چرا حافظ این روش را گسترش داده است؟

آنچه هم در مقالة خود مطرح کرده، آن است که چون حافظ، غزل را برای بیان نگارش در اختیار داشته، مجبور بوده همة‌ اندیشة خود را در همان بگنجاند.

تأمل در این جواب، سؤال دیگری پیش می‌آورد که چرا اصرار هست فقط غزل را در اختیار داشته، در حالی‌که در شیوه‌های دیگر نیز شعر سروده است؟ بنابر این سبک اوست و انتخاب غزل به لحاظ آن است که گنجایی چنین اندیشه‌ای در آن هست.

البته، مشکل تنوع مضمون می‌تواند در قالبهای دیگر نیز مطرح شود؛ مگر در قالب مثنوی تعدّد مضمون نیست؟ مگر در شاهنامه یکسره اسطوره و جنگ است و عشق و سیاست و انتقاد نیست؟

مگر مثنوی یکسره پند و اخلاق و عرفان است و چیز دیگری در آن نیست؟ البته هست و گاهی نیز گویی انسان غزل می‌خواند و مگر نه این است که گاهی برخی شاعران در منظومه‌ها نیز غزل و نامه به صورت غزل گنجانده‌اند؟

در حقیقت، سخن و اندیشه است که فرم و قالب را ایجاد می‌کند، نه اینکه انسان برای بیان اندیشه به دنبال قالب مناسب بگردد، مگر در مورد شاعرانی که بخواهند به زور و از سر تکلّف شعر بگویند.

قصیده هم چند مضمونی بود و دارای بخشهای متعدّد بود و همین چند بخشی موجب شده بود که تصور شود قصیده «فاقد انسجام ساختاری است و ارتباط لازم میان اجزای آن وجود ندارد» (نظری هاشمی،۱۳۷۶ :۲۲۷)

در حالی که بخشهای قصاید با هم مرتبط و هماهنگ هستند، دست‌کم، قصیدة خوب قصیده‌ای بود که انسجام می‌داشت؛ حُسن تخلص در قصیده، مهمترین کارکردش ایجاد پیوند میان دو بخش متفاوت قصیده؛ یعنی تشبیب و تغزّل با مدح بود.

فرق غزل با قصیده در آن است که قصیده قالب ثابت دارد و بخشهای متعدّد آن تعریف شده و مشخص است و اهداف آن نیز روشن است، اما غزل خصوصاً غزل شاعرانی چون حافظ، قالبی ایستا و تشریفاتی و رسمی ندارد تا با سنتهای قراردادی مطابقت کند.

غزل، حاصل ذوق و احساس شاعر است و البته، ذوق و احساس شاعر، منسجم است. دیدگاهی که این احساس را یکپارچه نمی‌داند، بیشتر بر اساس تطابق قصیده با سنتهای قراردادی نسبت به غزل نگاه می‌کند.

نکتة جالبی که باید بدان توجه کرد، آن است که عمدتاً حافظ شناسان به کم‌گویی حافظ اشاره کرده‌اند که وی با آنکه حرفة‌ اصلی‌اش شاعری بوده است، اما «در هر سال بیشتر از ده غزل نگفته و پیداست که در این فاصله او جز پرداختن به همین حجم نسبتاً اندک غزلها کاری هنری و شعری نداشته است» (شفیعی کدکنی،۱۳۶۸: ۴۲۵).

منتها این پرداختن به غزلها و تصرف هنرمندانه و تراش زدن آنها را بیشتر در جابه‌جایی کلمات و تغییر تعابیر و هنرنمایی در محدودة بیت دانسته‌اند. متعرض این نکته نشده‌اند که ممکن است حافظ در استواری ساختار غزلها نیز کوشیده باشد و ای بسا تغییر عبارات و کلمات در ابیات نیز برای هماهنگی و انسجام درونی غزل صورت گرفته باشد و اگر ساختار گسسته‌نما در شعر او نسبت به دیگران بیشتر است، حاصل همین ذوق ورزی‌ است.

این ساختار گسسته‌نما به سبب ضرورتی است که شاعر اندیشمند به لحاظ زیبایی شناسی آن را احساس کرده است، «زیرا در ساخته‌هایی که واجد توالی هستند، حتماً لازم است که به بیننده یا شنونده فرجه یا فرصتی جهت تفحص یا تفکر داده شود تا بتواند زیبایی عرضه شده یا لطایف منظور نظر را ادراک کند» (همان:۲۰۶).

پرسش اساسی این است که چگونه ممکن است شاعری، سبک پاشان داشته باشد، و در عین حال، این همه حرفهای مشابه و تکراری بزند؟

مضامین و سخنان حافظ تا بدان حدّ تکرار می‌شود که موجب شده انواع فهرستها برای آن نوشته شود و طبقه‌بندیهای مضمونی از شعر او انجام دهند؛ چنان‌که ابراهیم قیصری، کتاب پردة‌ گلریز را برای طبقه‌بندی مضمونهای تکراری در کلام حافظ نوشته است و ذیل هر مدخل، چند شعر را جای داده است.

فهرست‌سازی و طبقه‌بندی مضامین متنوع و گوناگون، عمدتاً مفید و کارگشاست. طبقه‌بندی موضوعی دیوان حافظ نیز از این منظر مغتنم است و چند تن از پژوهشگران بدین کار پرداخته‌اند، لیکن تعبیری که یکی از محققان دربارة ضرورت آن به‌کار برده، به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد خواسته است شعر حافظ را اصلاح کند.

وی نوشته‌است: «شعر حافظ به صورتی که در دیوان او هست، طبق سبک انقلابی حافظ در غزل، پاشان و گسسته­نماست. در مجموعة حاضر به اندیشه‌های او ترتیب و تبویب منطقی داده شده است» (رزّاز،۱۳۶۸: ۱۵) و دربارة ارزش کتاب خود نوشته‌ است: «این مجموعه برای محقق در حکم بایگانی منظمی است که دستیابی به مدارک یا شواهد مورد لزوم را به سهولت امکان پذیر می‌سازد» (همانجا).

طبقه‌بندی رزّاز که ذیل عنوان‌های متعدّد انجام گرفته، نشان می‌دهد پیوند معنایی در نظر ایشان آن است که در بیتهای یک غزل، یک معنی تکرار شود، چون در برخی مدخلها گاهی چند بیت از یک غزل را نقل کرده است که معنی مشترکی دارند؛.

مثلاً ذیل آدم، در چند بخش ابیاتی از غزلهایی را پشت سر هم آورده است که به آفرینش آدم یا نمونة‌ نخستین انسان اشاره‌ای در آنها هست (همان:۳۳-۳۵).

سخن ما همین است که شعر حافظ اگر ابیاتش مستقل بود و انسجامی در غزلها نداشت و سبک پاشان می‌داشت، به درد بایگانی یا نهایتاً تحقیقات ادبی و اجتماعی می‌خورد که اگر کسی خواست به دنبال مضمونی بگردد تا به مناسبتی در مقاله یا آگهی یا سر برگ نامه و مواردی چون آنها شعری بیاورد، به دیوان حافظ رجوع کند.

نه اینکه آن را همدم و مونس خود سازد؛ کاری که مطابق روایتهای افسانه‌گون از زمان حیات حافظ و مطابق تقلیدهایی که از حافظ شده و تأثیری که کلام او پس از خود بر جای گذاشته است، همه جا گواهی می‌شود؛ آنچه خواندمیر دربارة‌ مناظرة شاه شجاع و حافظ نقل کرده، حتی اگر واقعیت تاریخی نداشته باشد، گواهی است که در دورة تألیف حبیب السیر، شعر حافظ در همه جا منتشر شده بود و همگان شعر او را می‌خواندند و حالت بایگانی نداشت.

اگر مضمون های مشابه و تکراری در غالب غزلهای حافظ تکرار می‌شود، خود دلالت بر این دارد که هنر حافظ در سرودن این تک بیتها نیست، بلکه هنر او در طرح و ساختار غزلها گنجانده شده است.

ادامه دارد…

لینک منبع

عضویت در تلگرام عصر ترکیه عضویت در اینستاگرام عصر ترکیه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا