میزیتو
بلیط هواپیما فلای تودی
فال حافظ

فال حافظ 12 مهر : دو بیت + قوی باشید و دوباره شروع کنید

تبلیغ در عصر ترکیه

فال حافظ تو در این لحظه (فال حافظ 12 مهر):

قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود

من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم
هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود

شما لیاقت بسیاری چیزها را دارید، شکست خورده اید و همه چیزتان را از دست داده اید، اگرچه خودتان مقصر هستید اما بهتر است از این حسرت و افسوس برای گذشته دست بردارید و خودتان را عذاب ندهید، ضعف و ناامیدی چاره کار نیست، قوی باشید و دوباره شروع کنید.

بر سر دوراهی قرار گفته اید که شما را سرگردان کرده، در مورد این کار بهتر است بیشتر از این جلو نروید زیرا به نظر می رسد مقدمات آن هنوز فرا نرسیده است.

متن کامل غزل: اینجا
______________________________________

رازها و فال های بیشتر از حضرت حافظ:

فال حافظ : دو بیت + به کسی ظلم نکنید که قلبتان تیره می شود
فال حافظ : دو بیت + به کسی ظلم نکنید که قلبتان تیره می شود
فال حافظ : دو بیت + در گذشته غرق شده اید و افسوس می خورید

حافظ
حافظ

مفاهیم عرفانی در شعر حافظ

افزون بر این‌ها، به اعتبار اشعار حافظ، وی به طور قطع با عرفان و سلوک معنوی آشنا بوده و تجربیات خود را در این مسیر در اشعارش آورده، به همین دلیل نیز در اشعار او بسیار به اسرار و معانی عرفانی اشاره رفته است، به طوری که به گفته جامی هیچ‌کس به قدر حافظ بر مشرب صوفیه سخن به موافقت نگفته است.

از جمله، برداشت حافظ از یگانگی حقیقت و یکتایی هستی، به وحدت وجود، که برخی صوفیه به آن معتقدند، سخت نزدیک است.

وی نیز، مانند ابن ‌عربی،عینیت ذات را با اعیان ممکنات محقق می‌شمرد و لازمه درک این یگانگی با ذات حق را رفع حجاب خودبینی می‌دانست.

حافظ نیز، مانند برخی عرفاً، برای ممکنات (کثرات) از استعاره زلف استفاده کرده و با این تعبیر دو نقش متضاد برای ممکنات قائل شده است: از یک سو کثرات (زلف) را راهی برای وصول به وحدت و از سوی دیگر آن را مانع و راه‌زن طریق وحدت می‌شمرد و اشتغال به آن را موجب بازماندن از سیر به سوی وحدت با حق می‌داند.

وی زیبایی‌ها و کمالات کثرات را، به دلیل پیوند آن‌ها با حق، می‌ستاید و هر گونه خطا را از صانع آن‌ها دور می‌داند و کاستی‌ها را از لوازم گریزناپذیر جنبه امکانی موجودات می‌شمارد.

محدودیت‌های عالَم با چنین نگاه خطاپوشی محو می‌شود و هر دو عالَم، فروغ روی حق می‌گردد و از این‌رو، وی می‌گوید که خطا بر قلم صنع نرفته است.

همان‌گونه که عرفا جهان را طفیلِ عشق حق به ظهورِ حُسنِ خود می‌دانند،حافظ نیز از تجلیِ حسن ازلیِ حق و عشق حق به ظهورِ مَظاهر خود، دم می‌زند و به انسان در ماجرای این عشق جای‌گاه ویژه‌ای می‌دهد، زیرا انسان تنها موجودی است که حقیقت یگانه، صورت خویش را در او می‌بیند.

در این باره حافظ، مانند برخی عرفا، از تمثیل آیینه استفاده می‌کند.

به نظر حافظ عشقی که در آدمی است ناشی از همین حسن حقیقت یگانه و عشق او به خویش و حسن خویش است و انسان به سبب خاصیت آیینگی، شایستگی عاشقی و معشوقی یافته و این خاصیتی است که در فرشتگان نیست و به همین سبب فرشتگان آدم را تکریم می‌کنند.

همین عشق از نظر حافظ و عرفا هدف و مقصود هستی، یعنی یگانه راه وصول به وارستگی و عرفان حق، است
و البته این عشق با استمداد از عقل و درس ممکن نیست، بلکه فقط با پیراستگی خود از آلودگی‌ها میسر می‌گردد و این راهی پرخطر و موقوف هدایت است نه به کسب و اختیار، با این حال انسان مختارانه باید در این راه بکوشد و از حظوظ نفسانی بپرهیزد.

غیر از چنین مفاهیم عرفانی در اشعار حافظ، وی به برخی شعائر و نهادهای صوفیه نیز اشاره دارد و گاهی از آن‌ها با حرمت یاد می‌کند و حتی خود را به چنین شعائر و نهادهایی وابسته می‌داند، مانند خرقه‌پوشی، [۷۴] سیر معنوی در کنج خانقاه داشتن، صوفی صومعه بودن، پیر طریقت داشتن و هم‌چنین است توصیه‌هایی به سیر در مقامات معنوی.

2 دیدگاه

  1. به جان خودم خودت گذشته در گذشته … طراحی اتفاقات آینده دست ما نیست حال را دریاب بعضی وقت ها حاضر نیستم همینی که الان هستم با تمام دنیا عوض کنم هر آدمی هزاران بدبختی مشگل از سر گذرانده تجربه بدست آورده تا آنی باشد که الان هست و فقط همان راهی را باید برود که شناخته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا