حسامی فرد: وام یک میلیاردی و سفر به کوه قاتل برای غلبه بر ترس!
نخستین بانوی رکورددار کوهنوردی ایران و عضو باشگاه هشت هزار متریهای جهان درباره وام یک میلیاردی برای نخستین صعود و فتح کوه قاتل برای پایان یافتن ترس خود سخن گفت.

نخستین بانوی رکورددار کوهنوردی ایران و عضو باشگاه هشت هزار متریهای جهان درباره وام یک میلیاردی برای نخستین صعود و فتح کوه قاتل برای پایان یافتن ترس خود سخن گفت.
افسانه حسامیفرد بانوی هیمالیانورد کشورمان، بیست و دوم مهرماه موفق شد به قله چوآیو در تبت صعود کند. وی با این صعود ارزشمند، ضمن تکمیل پروژه صعود تمامی قلل بالای ۸۰۰۰ متری جهان، پس از «عظیم قیچیساز»، بهعنوان دومین ایرانی به جمع اعضای «باشگاه ۸۰۰۰ متریهای جهان» پیوست. این بانوی رکورددار کشورمان درباره سختیهای صعود به قلههای مرتفع جهان و حتی دریافت وام برای رسیدن به آرزوهایش سخن گفت.

متن گفتوگوی افسانه حسامیفرد را در زیر میخوانیم:
چه شد که به کوهنوردی علاقهمند شدید؟
کوهنوردی برای من یک اتفاق خیلی خوب در زندگیام بود و سال ۱۳۷۷ برای اولین بار کوهنوردی را شروع کردم که ۲۱ سالم بود. ابتدا مانند کسانی که پا به طبیعت و کوه میگذارند، این ورزش یک تفریح آخر هفته بود. در واقع برای رهایی از استرس پزشکی میخواستم کوهنوردی کنم و برایم سرگرم کننده بود. ارتباط با طبیعت را دوست داشتم و بعد از آن به این فضا، طبیعت، سنگ، برف و یخ وابسته شدم و جدیتر به آن پرداختم؛ سال ۱۳۸۲ طرحم را شروع کردم و به خیلی از کوههای ایران صعود کردم. سپس اوضاع من بهتر شد و توانستم زندگی بهتری را تجربه کنم. تولد فرزندانم باعث شد تا مقداری فاصله در کوهنوردی من ایجاد شود. زمانی که بچهها مقداری بزرگتر شدند، در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ فعالیت جدید را شروع کردم و تمرکزم را روی صعودهای جدی گذاشتم.
برسیم به سال ۱۳۹۹؛ کرونا و مقدمات صعود مهم شما.
سال ۱۳۹۹ که کرونا بود، تصمیم گرفتم تا به قله هشت هزاری بروم و قبل از آن در سال ۲۰۱۸ به قله ۶ هزار متری و ۲۰۱۹ به قله هفت هزار متری رفته بودم. سال بعد از آن تصمیم گرفتم تا وارد صعودهای هشت هزار تایی شوم. اردیبهشت ماه تحقیق کردم تا به کدام قله بروم و تمرینات لازم را انجام دادم. تصمیم گرفته بودم تا به پاکستان بروم و کارهای ویزا را انجام دادم اما کرونا در این کشور شدت گرفت و راههای ورود را بستند و من نتوانستم وارد برنامه صعود شوم. خیلی از نظر جسمی و روحی آماده بودم. دوباره جستوجو کردم ببینم به کدام قله میتوانم صعود کنم و در مهر ماه ۱۴۰۰ اولین صعود هشت هزار تایی من به قله «ماناسلو» نپال بود. وقتی از این صعود برگشتم، مطمئن شدم که قلههای هشت هزارتایی در حد توانایی، تمرینات، آمادگی جسمی و روحی من است. رسیدن به قله اعتماد به نفسم را چند برابر کرده بود و برای صعودهای بعدی تصمیمم را گرفتم. فروردین ماه یعنی ۶ ماه بعد مدل تمریناتم را عوض کردم تا قویتر کار کنم و آمادهتر صعود کنم.
هزینه صعود را چطور تامین میکردید؟
چالش اصلی صعودم قسمت مالی بود؛ صعود بسیار پرهزینه بود و تلاش کردم حامی مالی پیدا کنم که این حرکت من موفقیت آمیز نبود. در نهایت یک میلیارد وام گرفتم که در آن زمان ۴۰ هزار دلار هزینهام شد. به هر حال شرایط لازم را برای این صعود فراهم کردم. پس از آن هم برای فتح قله «اورست» حامی مالی پیدا کردم و این موضوع باعث شد در ادامه راه با سرعت بیشتری پیش بروم. حضور حامی مالی در کنارم باعث شد برنامههایم روی غلتک بیفتد. در کمتر از یک ماه از اورست به پاکستان رفتم و به عنوان اولین زن ایرانی به قله «کی ۲ » صعود کردم. قلهای سرسخت که پادشاه کوهها محسوب میشود. این صعود خیلی برایم ارزشمند بود و از لحظههای ماندگارِ ذهنم است. وقتی از کی ۲ پایین آمدم به حامی مالی گفتم صعود را انجام دادم و به لحاظ جسمی و روحی در حد ایدهآل هستم و یک قله هشت هزاری هست و اجاز میدهید بروم و او پذیرفت. بعد از آن به قله «برود پیک» در پاکستان رفتم و به فاصله کمتر از ۳۶ ساعت از صعود کی ۲ به سمت قله برود پیک حرکت کردم. دقیقا پنج روز بعد از اینکه بالای قله کی ۲ بودم، بالای قله برود پیک ایستادم و به کی ۲ نگاه کردم. اینکه در عرض پنج روز این دو صعود با هم رقم خورد، جزو لحظات خوب زندگیام است.
صعود به قله «نانگاپرمات» چطور بود؟
بعد از آن صعودهای بعدی پشت سر هم شکل گرفت و زمستان سال بعد از آن قله «آناپورنا» در نپال را صعود کردم. یکی از قلل بسیار خطرناک و مرگبار که نسبت مرگ آن سه به یک است. در همان برنامهای که من رفتم، چند فوتی و حادثه داشتیم. قله پرخطر و فنی و پرچالش که بهمنهای خیلی زیادی میآمد. بعد از آناپورنا، یک ماه بعد قله «لوتسه» را صعود کردم و فصل صعود بهار با این دو قله تمام شد. تابستان دوباره به پاکستان برگشتم و سه قله باقی مانده پاکستان «نانگاپاربات»، «گاشربروم یک و دو» را صعود کردم. نانگاپارمات به اسم کوه قاتل شناخته میشود و از نقاطی بود که همیشه از حضور در آن و حتی فکر کردن به این کوه میترسیدم و جزو قللی بود که گذاشته بودم همان اول صعود کنم تا ترسم تمام و خیالم از آن راحت شود. اول نانگاپاربات را صعود کردم و فصل بسیار متفاوتی به لحاظ آب و هوا بود. آب و هوایی خیلی سرد، سخت و کلا صعود پرچالشی برای من بود. اگر بخواهم در ردهبندی صعودهایم به سختترین قله اشاره کنم، آن نانگاپاربات است. فصل صعود پاکستان با اتمام قلههای هشت هزاریهای پایان یافت. پاییز هیچ برنامهای نداشتم و یکی از آنها بخش مالی بود و نمیخواهم به آن بپردازم، زیرا حامی مالی برای صعود در آن فصل موافقت نکرده بود.

چطور شد که در میانه راه از صعود به قله «کانگچن» منصرف شدید؟
بهار بعد دوباره برای ادامه صعودها به نپال برگشتم و قله «ماکالو» یا غول سیاه که یکی از قلل سرسخت بود را فتح کردم و بعد از ماکالو برای صعود به قله کانگچنجونگا رفتم. در صعود به این قله، علیرغم اینکه تا کمپ چهار، ۲ روز ماندم تا هوا و شرایط برای صعود مناسب شود اما متاسفانه شرایط فراهم نشد و بدون صعود برگشتم. تابستان که صعودهای پاکستان شکل میگیرد، دیگر صعودی نمانده بود و ادامه برنامه به پاییز سال ۱۴۰۳ موکول شد که دو قله دیگر را فتح کردم.
چرا دوباره به ماناسلو صعود کردید؟
یک بار ماناسلو را فتح کردم اما بعد از صعود من یک نقطه دیگر را به عنوان قله شناسایی کرده بودند و کسانی که میخواستند نام خود را در باشگاه هشت هزار متریها ثبت کنند، باید آن قله را صعود میکردند که به فاصله نیم ساعت کمتر از قله قبلی بود. به همین دلیل دوباره به ماناسلو برگشتم و صعود کردم و به آن چیزی که میخواستم رسیدم. ویزای چین را بعد از آن گرفتم و به این کشور رفتم. قله «شیشاپانگما» را صعود کردم. دو قله هشت هزاری در چین داریم که یکی از آنها شیشاپانگماست. محدودیتهای کشور چین این بود که در هر فصل فقط یک صعود هشت هزاری میتوانید انجام دهید و این موضوع باعث شد تا قله دوم را نتوانم بروم و به همین دلیل به ایران برگشتم.

و با فتح قله «چوایو» به باشگاه هشت هزار متریها پیوستید.
تا بهار تمرینات در ایران ادامه داشت و بهار ۱۴۰۴ به نپال برگشتم تا دو قله باقی مانده این کشور «دائولاگیری» و «کانچنگجونگا» را فتح کنم. هرچند یک بار برای صعود به این قلهها تلاش کرده و هر دو قللی بود که به آن رفته بودم و به دلیل آب و هوای بد از آنها برگشتم. خداراشکر امسال بهار در لحظات آخر شرایط صعود فراهم شد و در نهایت پاییز امسال یعنی مهر ۱۴۰۴ آخرین قله از مجموعه ۱۴ قلل بالای هشت هزار متر یعنی قله چوایو را دوباره رفتم و صعود کردم و توانستم نامم را به عنوان اولین بانوی ایرانی که وارد باشگاه هشت هزاریها میشود، ثبت کنم و اینگونه بود مجموعه صعودهای هشت هزار متری من تمام شد.
منبع:ایرنا


