میزیتو
بلیط هواپیما فلای تودی
زندگی

چرا «بی‌کفایتی» را حس می‌کنید؟ پرده‌برداری از تله‌ی نادیده گرفتن موفقیت‌های خود

وقتی گرفتار اختلال بدشکلی بهره‌وری باشید از درک واقعی دستاوردها و شایستگی‌های خود عاجزید. در این وضعیت، تمام تلاش‌ها نادیده گرفته می‌شوند، فرد همواره احساس می‌کند به اندازه کافی کوشش نکرده است و آنچه را که انجام داده ناقص یا بی‌فایده است.

کرمان موتور

وقتی گرفتار اختلال بدشکلی بهره‌وری باشید از درک واقعی دستاوردها و شایستگی‌های خود عاجزید. در این وضعیت، تمام تلاش‌ها نادیده گرفته می‌شوند، فرد همواره احساس می‌کند به اندازه کافی کوشش نکرده است و آنچه را که انجام داده ناقص یا بی‌فایده است. اگرچه این اختلال به صورت یک بیماری روان‌پزشکی جداگانه طبقه‌بندی نمی‌شود، اما ترکیبی از سندرم ایمپاستر، اضطراب و کمال‌گرایی افراطی را در بر می‌گیرد و با احساس گناه و ترسیم تصویری منفی از خود همراه است.

 اختلال بدشکلی بهره‌وری

مبتلایان به اختلال بدشکلی بهره‌وری، علیرغم شواهد عینی موفقیت، همواره احساس ناکامی و کم‌بودگی دارند. به عنوان مثال، یک معلم را در نظر بگیرید که دانش‌آموزانش با اشتیاق مطالب را می‌آموزند، اما او هر روز خود را شکست‌خورده می‌پندارد و معتقد است باید بیشتر تلاش کند.

این وضعیت با مجموعه‌ای از ویژگی‌ها همراه است که از جمله آن‌ها می‌توان به عزت نفس پایین، خودانتقادگری مداوم، تصویر منفی از خود، تردید در توانمندی‌ها، بار ذهنی و استرس بالا اشاره کرد.

این افراد قادر به ارج‌نهادن به دستاوردهای گذشته و حال نیستند، کار به تنها دغدغه ذهنی آن‌ها تبدیل می‌شود و حتی در اوقات فراغت نیز احساس تقصیر و بی‌ارزشی دارند.

آن‌ها از اینکه روزی دیگران بفهمند آنان بی لیاقت اند و اخراج احتمالی رنج می‌برند و خستگی ناشی از این وضعیت، تمرکز بر خانواده و دیگر حوزه‌های زندگی را غیرممکن می‌سازد.

علائم و نشانه‌های تشخیصی

برای شناسایی اختلال بدشکلی بهره‌وری، می‌توان به مجموعه‌ای از ویژگی‌های روان‌شناختی و رفتاری توجه نمود:

عزت نفس پایین و خودانتقادگری مداوم.

تصویر منفی از خود و تردید در توانمندی‌های شخصی.

بار ذهنی و استرس بالا.

ناتوانی در ارج‌نهادن به دستاوردهای گذشته و حال.

اشتغال ذهنی مفرط با مسائل کاری.

احساس ناکارآمدی و ترس دائمی از اخراج شدن.

اختلال در تمرکز بر حوزه‌های غیرشغلی مانند خانواده.

نیاز به صرف زمان بیش‌ازحد لازم در محیط کار.

عدم توانایی در استراحت و بازسازی انرژی.

ریشه‌ها و عوامل به وجود آورنده

شکل‌گیری اختلال بدشکلی بهره‌وری را می‌توان حاصل ترکیبی از عوامل فردی و محیطی دانست.

یکی از هسته‌های اصلی آن، سندرم ایمپاستر است. بر اساس مطالعه‌ای که در مجله Frontiers in Psychology منتشر شده است، این سندرم تنها ناشی از ویژگی‌های فردی نیست، بلکه محیط و اطرافیان نیز در تقویت این باور که فرد یک «حقه‌باز» است نقش دارند.

کمال‌گرایی وسواسی نیز عاملی کلیدی است که در آن استانداردهای شخصی آن‌قدر غیرواقع‌بینانه و بالا تعیین می‌شوند که دستیابی به آن‌ها غیرممکن می‌نماید و در نتیجه احساس فرسودگی و نارضایتی دائمی ایجاد می‌کند.

از سوی دیگر، اختلالات اضطرابی نیز بر درک فرد از عملکردش سایه می‌افکند.

مقاله‌ای در The Review of Clinical Psychology نشان می‌دهد که نگرانی مداوم در اختلال اضطراب فراگیر، هیجانات منفی را تشدید می‌کند و می‌تواند به تحریف دیدگاه فرد نسبت به بهره‌وری خود بینجامد.

شبکه‌های اجتماعی نیز با نمایش تصاویر ایده‌آل و غیرواقعی از موفقیت‌های دیگران، در شکل‌گیری انتظارات دست‌نیافتنی و احساس کم‌بودگی نقش دارند.

نباید تأثیر محیط‌های کاری خصمانه و انتقادگر را نیز نادیده گرفت. وجود سرپرستانی که کار فرد را بی‌ارزش می‌دانند یا فرهنگ سازمانی سمی، به تدریج تصویر ذهنی فرد از شایستگی‌هایش را مخدوش می‌کند.

راهکارهای درمان و مدیریت

درمان این اختلال نیازمند رویکردی چندوجهی و توجه به علت زمین‌های است.

بازشناسی موفقیت‌ها: یادآوری و تجلیل از دستاوردهای گذشته و حال

مرزبندی سالم: ایجاد تفکیک واضح بین زندگی شغلی و شخصی

تمرین خودشفقتی: کاهش گفت‌وگوی درونی منفی و انتقادگری شدید

مدیریت واقع‌بینانه زمان: تعیین اهداف قابل دستیابی و پرهیز از غرق شدن در کار

ارزیابی محیط کار: بررسی تأثیر شرایط کاری بر سلامت روان و اقدام برای بهبود آن

توسعه هویت غیرشغلی: سرمایه‌گذاری بر حوزه‌های رشد شخصی خارج از محیط کار

درمان‌های روان‌شناختی: استفاده از روش‌هایی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)

جمع‌بندی

راهبردهای مفید شامل به یادآوری و تجلیل از موفقیت‌های گذشته، تقویت عزت نفس، تعیین مرزهای واضح بین کار و زندگی شخصی و تمرین خودشفقتی برای کاهش گفت‌وگوی درونی منتقدانه است.

استراحت کافی، ارزیابی شرایط کاری و مشورت با عزیزان و متخصصان از گام‌های مهم است.

تعیین اهداف واقع‌بینانه، مدیریت زمان و سرمایه‌گذاری بر رشد شخصی در حوزه‌های غیرشغلی نیز به گسترش هویت فرد فراتر از نقش شغلی‌اش کمک می‌کند.

در نهایت، روش‌های روان‌درمانی مانند درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌توانند در اصلاح الگوهای فکری ناکارآمد و کاهش اثرات این اختلال بسیار مؤثر باشند.

به یاد داشته باشید که ارزش شما بسیار فراتر از معیارهای سنجش بهره‌وری در محیط کار است.

کار بخشی از هویت شماست، اما تمام آن نیست. تشخیص به موقع این حالت و اقدام برای مدیریت آن، گامی ضروری برای حفظ سلامت روان و دستیابی به تصویری متعادل و واقع‌بینانه از خود و دستاوردهایتان است.

منبع:سواد زندگی

عضویت در تلگرام عصر ترکیه عضویت در اینستاگرام عصر ترکیه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا