چطور اعداد را به کودک ۵ ساله ‌ام یاد بدهم؟

کودک ۵ ساله ما با یادگیری اعداد ، نظم و توالی را می‌آموزند. برخی توالی‌ها مانند چرخه‌ زندگی حشرات برای کودکان بسیار جذاب است. مثلا زندگی کرم ابریشم. شما می‌تواننید با قصه‌ و شعر، مراحل مختلف زندگی یک کرم ابریشم را تعریف کنید. مراحل را با عددها نام‌گذاری کنید و کودک را در این داستان‌سرایی شرکت دهید.

کودکان در پنج سالگی به رشد مغزی بالایی می‌رسند. تا حدی که به راحتی می‌توانند آموختن اعداد و حروف را بیاموزند. بسیاری از بچه‌های پنج تا شش ساله علاقه دارند مانند بزرگ‌ترها پول بشمارند، از عددها سردرآورند و مثلاً از ساعت مچی استفاده کنند. اگرچه هنوز برای یادگرفتن ساعت، کمی جوان هستند، اما راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانیم آنها را با اعداد آشنا کنیم.

اولین و ساده‌ترین راه این است که اعداد را با رنگ‌ها و شکل‌های زیبا به کودکان نشان دهیم. از امکانات خانگی استفاده کنید. مثلا اعداد را در شکل و رنگ های زیبا و مقوایی، همراه با یک آهن‌ربا، روی درب یخچال قرار دهید. هرچه کودکان بیشتر ببینند و بشنوند، یادگیری کامل‌تری دارند.

همچنین ما می‌توانیم یادگیری اعداد را با کمک بازی‌ها و شعرهای مختلف جذاب‌تر کنیم. مثلا ریتم موسیقی کمک می‌کند تا کودکان اعداد را بیاموزند. شما می‌توانید اعداد را با تعداد ضرب‌های موسیقی همراه کنید و به این ترتیب اعداد در ذهن کودک ثبت می‌شود. البته فراموش نکنید که کودکان با تکرار می‌آموزند و از این کار لذت می‌برند.

علاوه‌براین، ما می‌توانیم از عناصر مختلف موجود در خانه و طبیعت استفاده کنیم. اگر همسایه‌ای داریم که بچه‌های دوقلو دارند، به راحتی می‌توانیم عددِ ۲ را به کودک خود بیاموزیم. هرزمان دوقلوها را ببیند، عدد ۲ برایش تداعی می‌شود و یا با دیدن چراغ راهنمایی، عدد ۳ برایش تداعی می‌شود، چون چراغ راهنمایی ۳ رنگ دارد.

کودک پنج‌ساله ما با یادگیری عددها، نظم و توالی را می‌آموزند. برخی توالی‌ها مانند چرخه‌ زندگی حشرات برای کودکان بسیار جذاب است. مثلا زندگی کرم ابریشم. شما می‌تواننید با قصه‌ و شعر، مراحل مختلف زندگی یک کرم ابریشم را تعریف کنید. مراحل را با عددها نام‌گذاری کنید و کودک را در این داستان‌سرایی شرکت دهید..

فراموش نکنید اگر کودک علاقه‌ای به یادگیری اعداد ندارد، کودک را مجبور به یادگیری نکنید. بسیاری از نفرت‌ها و بی‌علاقگی کودکان به موضوعات مختلف از همین‌جا شروع می‌شود. مثلا کودک ما هنوز آمادگی یادگیری زبان دوم یا ریاضیات را ندارد ولی ما او را مجبور به این کار می‌کنیم. بنابراین ناخواسته، موجب نوعی بی‌علاقگی در او می‌شویم.