چرا دایناسورها منقرض شدند اما پرندگان زنده ماندند؟
بقای موجودات پس از برخورد سیارک به زمین، به شانس بستگی داشت. مثلا پرندهها با برخی ویژگیها توانستند دایناسورها را در مسابقه بقا شکست دهند.
در مجموعه مستند نتفلیکس «زندگی بر روی سیاره ما»، فصل ششم به پرندگان و موفقیت تکاملی آنها پس از انقراض دایناسورها در رویداد انقراض کرتاسه پالئوژن (K-Pg) پس از برخورد سیارک اختصاص دارد. در ابتدای این فصل، داستانی از پرندگانی را روایت میکنند که از تخمهای پیش از فاجعه بیرون میآیند و در دنیای جدید راه خود را پیدا میکنند. اما چقدر احتمال دارد که این اتفاق واقعا رخ داده باشد؟
به گزارش گجت نیوز، بیشتر بخشهای این سریال تحقیقات علمی معتبر را روایت میکند یا دستکم تفسیرهای معقولی از دادههای دانشمندان ارائه میدهد. با این حال، زمانی که یک خبرگزاری علمی از دو دانشمند که رویداد انقراض را مطالعه میکردند سوال کرد، آنها این بخش از مستند را کمی دور از حقیقت دانستند.
مستندها همه حقیقت را نمیگویند!
هنر مستند بسیار تأثیرگذار است و صدای مورگان فریمن به عنوان راوی چنان دلنشین است که به راحتی میتوانیم از مشکل بزرگی که در داستان بقا پرندگان گفته شده، چشمپوشی کنیم. با این حال تقریبا همه پرندگان امروزی مانند پستانداران، ابتدا به مراقبت والدین وابسته هستند. اگر پرندگان انتهای دوران کرتاسه مشابه بودند و همه بزرگسالان به دلیل تاثیرات برخورد سیارک کشته شدند، چگونه جوجهها بدون راهنمایی والدین زنده میماندند؟
آیا همه پرندهها به والدین نیاز دارند؟
بیشتر پرندگان حتی قادر به تخمگذاری نمیشوند اگر والدینشان در یک فاجعه مانند برخورد سیارک کشته شوند. اغلب گونهها به کسی نیاز دارند تا تخمها را تا زمانی که آماده ترک خوردن شوند، جوجهکشی کند. گاهی اوقات والدین نوبت به نوبت این کار را انجام میدهند، در حالی که در برخی گونهها فقط یک والد این مسئولیت را بر عهده میگیرد. کوکوها و خویشاوندانشان حتی این کار را به اعضای خانوادههای دیگر پرندگان واگذار میکنند و از تاکتیکهای مافیایی برای مجبور کردن آنها به این کار استفاده میکنند.
رسیدن به مرحله هچینگ یا شکستن تخم تنها بخشی از مشکل است. بسیاری از پرندگان مانند انسان هستند؛ به طوری که از ابتدا قادر به حرکت مستقل نیستند. در مقابل، گونههای مستقل پرندگانی با قابلیت دیدن از همان ابتدای تولد هستند و در برابر شکارچیان امکان دفاع دارند.
پرندگان فوق مستقل بهویژه مگاپودها قادرند بلافاصله پس از تولد به دنبال شکار بروند و برخی حتی میتوانند در همان روزی که از تخم بیرون میآیند پرواز کنند. هرچند حتی مگاپودها معمولا کمی حمایت از والدین دارند. برای مثال، پدران آنها با افزودن یا حذف گیاهان در حال تجزیه، دمای توده لانهشان را تنظیم میکنند تا تخمها را در یک بازه دمایی خاص نگه دارند.
صرف نظر از اینکه آیا هر گونه مدرن میتواند در صورت کشته شدن هر دو والد در یک فاجعه جهانی زنده بماند یا نه، دکتر ملانی دورینگ از دانشگاه اوپسالا گفت که ما نمیتوانیم فرض کنیم رفتار مدرن پرندهها بازتابی از رفتار اجداد آنها در ۶۶ میلیون سال پیش باشد. از سوی دیگر، شگفتانگیز خواهد بود اگر بازماندگان انقراض جمعی فقط فوق مستقلها بوده باشند. در عین حال که تقریبا تمام نسلهای بعدی آنها بهطور کامل از بدو تولد وابسته شدهاند.
این تنها مشکل نیست
با این حال، دورینگ فکر میکند که مشکلات بزرگتری درباره داستان «زنده ماندن در تخم» وجود دارد. دورینگ در این باره گفت:
پوستهها آنطور که باید در برابر تابش مادون قرمز محافظتکننده نیستند. مردم فکر میکنند که آلودگی پس از رویداد بزرگترین مشکل بوده است. البته نمیخواهم بگویم که تاثیری نداشته.
او اضافه کرد که موج گرمای اولیه عامل اصلی مرگومیر بود؛ حداقل در آمریکای شمالی و اروپا که بیشتر تحقیقات خود را انجام داده است. دکتر دورینگ در ادامه افزود:
اگر در معرض آن قرار میگرفتی، مرده بودی. بازماندگان کسانی بودند که به نوعی در برابر موج گرما محافظت شده بودند؛ مانند کسانی که زیر زمین پناه گرفته بودند. بیشتر دایناسورها تخمهایشان را در مکانهای محافظتشده نمیگذاشتند.
اما دورینگ همچنان نمیتواند این احتمال را رد کند که برخی از پرندگان آن دوران در چنین مکانهایی تخمگذاری میکردند.
ملانی دورینگ رهبری تحقیقات در ذخیرهگاه شگفتانگیز تانیس در شمال داکوتای کنونی را بر عهده داشت. پژوهشی که نشان داد برخورد در اواخر بهار اتفاق افتاد و روشهای مختلفی که مرگ به مکانی هزاران کیلومتر دورتر از محل برخورد رسید را هم مطالعه کرد.
پرندهها چطور زنده ماندند و دایناسورها منقرض شدند؟
محقق اصلی گفت پرندگانی که زنده ماندند احتمالا در نیمکره جنوبی بودهاند. بیشتر این پرندهها و بهویژه آنهایی که در استرالیا بودند، فاصله زیادی از محل برخورد داشتند و در معرض انفجار اولیه کمتری قرار گرفتند. همچنین برخورد در پاییز اتفاق افتاده بود. پرندگانی که در آن زمان در خواب زمستانی بودند، از انفجار اولیه در امان ماندند و ممکن است با شروع بازسازی گیاهی از خواب بیدار شده باشند.
هیچ پرنده مدرنی بهطور واقعی به خواب زمستانی نمیرود و معمولا برای زنده ماندن در زمستان مهاجرت میکند. با این حال بسیاری از آنها وارد حالت «خواب زمستانی سبک» میشوند؛ حالتی با شدت کم و کوتاهمدت در زمستان. برای پرنده شبگرد (Phalaenoptilus nuttallii) این به معنای خوابیدن به مدت هفتهها بدون نیاز به غذا خوردن است. هر پرندهای که در مکانی محافظت شده در برابر انفجار تابش مادون قرمز به خواب میرفت، ممکن بود از فاجعه جان سالم به در ببرد.
افزون بر این، برخی از پرندهها ممکن است به یک قاره جنوبی راه پیدا کرده باشند تا در آن زنده بمانند. هرچند پرندگان پس از بازیابی پوشش گیاهی، به راحتی میتوانستند به شمال هم مهاجرت کنند.
دورینگ اشاره کرد:
بازیابی اکوسیستم [پس از برخورد] در نیمکره جنوبی دو برابر سریعتر از نیمکره شمالی بود. البته این بدین معنی نیست که گونههای بسیار بیشتری در آنجا زنده ماندهاند. این احتمال وجود دارد، هرچند هنوز ثابت نشده است.
تایید فرضیه مشکلاتی دارد
مشکل در تایید فرضیه پناهگاه جنوبی این است که،طبق گفته دورینگ، استرالیا سنگهای کمی دارد که جوانتر از ۸۰ میلیون سال قدمت داشته باشند. در نتیجه، پیشینهای نداریم که چه کسانی بلافاصله پس از برخورد یا حتی چند صد هزار سال بعد در آنجا حضور داشتند.
تقریبا غیرممکن است که بدانیم قطب جنوب چه پیشینهای دارد؛ حتی اگر گونههای قطبی از تاریکی طولانی ناشی از سقوط خاکستر جان سالم به در برده باشند. آمریکای جنوبی و آفریقا خارج از آفریقای جنوبی به خوبی توسط دیرینهشناسان مورد بررسی قرار نگرفتهاند و تاکنون چیز زیادی از دوران مرتبط پیدا نشده است.
در مقابل، دورینگ توصیف کرد که استخوانهای متعلق به دایناسورها ازجمله تی رکس و هاردوسور را در آمریکای شمالی از مدت کوتاهی قبل از برخورد پیدا کرده. همچنین توانسته بقایای پستانداران را از تقریبا بلافاصله بعد از آن، همراه با نمونههایی که از روز مرگ حفظ شدهاند، پیدا کند.
همه چیز در منقار پرندهها پنهان شده
دکتر درک لارسن از موزه سلطنتی بریتیش کلمبیا به جای اینکه به مکانهایی که پرندهها در آنجا زنده ماندهاند نگاه کند، به ویژگیهایی پرداخت که به بقای آنها کمک کرده. لارسن نویسنده اصلی مقالهای بود که منقار دایناسورها در اندازه پرندگان انتهای دوره کرتاسه را با آنهایی که بعد از انقراض پیدا شدند مقایسه کرد. او و همکارانش تنوع وسیع و پایداری را در اجزای دهانی دایناسورهای کوچک قبل از رویداد انقراض یافتند.
مانیراپتورها، که از نظر اندازه شبیه به پرندگان بقا یافته بودند اما دندان داشتند، از بین رفتند. البته برخی از پرندگان بیدندان توانستند به نسلهای امروز پرندگان هم تبدیل شوند.
نویسندگان پیشنهاد کردند احتمالا به این دلیل بوده است که پرندگان بیدندان به طور مکرر دانهخوار بودند. اگر از تابش اولیه نجات مییافتید، دانهها منبع غذایی بودند که برای مدت طولانی در دسترس باقی میماندند. بنابراین منطقی است چند پرنده که علاقه به آنها داشتند، زنده مانده باشند.
در حالی که شکارچیان و میوهخواران پس از فاسد شدن منابع اولیه هیچ چیزی برای تغذیه نداشتند. لارسن و همکارانش نوشتند:
این الگو در جوامع جانشینی آتشسوزی مدرن مشاهده میشود. جایی که پرندگان دانهخوار اولین پرندهها هستند که به دلیل دسترسی به منابع غذایی، به زیستگاههای مختل شده بازمیگردند. من همچنین فکر نمیکنم که زنده ماندن تنها در تخم احتمالا ممکن بوده باشد. من با هیچ مدرکی که این ایده را حمایت کند آشنا نیستم. سه عامل اصلی که به نظر میرسد دوباره و دوباره برای زنده ماندن از انقراض مطرح میشوند (از جمله در مقاله ما) عبارتند از: اندازه بدن، زیستگاه و رژیم غذایی.
پرندههای کوچک بیشتر زنده میماندند
حیوانات کوچکتر معمولا وقتی محیط به طور چشمگیری تغییر میکند، بهتر عمل میکنند. اما لارسن فکر میکند که این به ویژه برای رویداد انقراض دایناسورها صادق بوده است؛ زیرا آنها به طور خاص برای «پناه گرفتن از برخورد و طوفان آتش بعدی» سازگارتر بودند. در نتیجه کسانی که قادر بودند بر روی دانههایی که قبل از فاجعه افتاده بودند زندگی کنند، تا زمانی که جنگلها دوباره رشد کنند زنده ماندند.
هرچند راز موفقیت آنها هر چه که بوده باشد، دورینگ ادعا میکند:
ما هنوز در زمان دایناسورها هستیم. تقریبا ۱۰,۰۰۰ گونه دایناسور زنده وجود دارد و تنها حدود ۶,۰۰۰ یا کمی بیشتر از ما پستانداران زنده هستیم.