بایدها و نبایدهای رفتار والدین با فرزندان
احساس می کنم دیگر فرزندم را نمیشناسم! این جملهای آشنا از زبان والدین در توصیف رابطه خود و فرزند نوجوان شان است که در جلسات مشاوره در مراکز مشاوره فرماندهی انتظامی تهران بزرگ مطرح میکنند.
از پلیس پایتخت، سرهنگ علی همه خانی معاون اجتماعی فرماندهی تهران بزرگ روز جمعه در یادداشتی نوشت: تمرد از قوانین خانواده، پرسشگری افراطی و نقد رفتار والدین و اولیای مدرسه، پرخاشگری، تاثیر پذیری از گروه همسالان و تغییرات روحی ناگهانی، از فرزند موجودی ناشناخته و غریبه میسازد که والدین را در مسیر ارتباط با وی آشفته و مستاصل میگرداند.
به گزارش ایرنا، کودکی که تا دیروز در برابر دستورها و خواستههای والدین مطیع و فرمانبردار بود، در تلاش برای یافتن جایگاه خود در خانواده و جستجوی هویت خویش، سر ناسازگاری با جامعه و والدین را میگذارد.
کنجکاو است بداند اگر قوانین خانواده را زیر پا بگذارد، اگر به یکی از قوانین اخلاقی و یا دستورهای مذهبی عمل نکند چه اتفاقی میافتد؟
نوجوان شما در تلاش برای شکل دادن به هویت خود در خانواده و جامعه است و والدین اگر از آگاهی و دانش لازم برخوردار نباشند به جای کمک به فرزند برای پشت سر گذاشتن این بخش از مراحل رشد و تکامل روحی جسمی و فکری و رسیدن به مقصد نهایی که شکل گیری هویت در زمینههای دینی است، خود را وارد نبردی فرسایشی میکنند که نتیجهای جز فراری دادن نوجوان از محیط خانواده و یا روی آوردن به پنهان کاری در برابر پدر و مادر ندارد.
از اینکه نوجوان شما هر روز تغییر عقیده داده و یک روز عضو پایگاه بسیج شده و پوشش و رفتاری بشدت مذهبی در پیش میگیرد و یک روز همه قوانین و دستورهای مذهبی را زیر سوال میبرد و حتی حرف از مطالعه درباره سایر ادیان میزند، نهراسید تمام این رفتارهای متناقض اقتضای دوران بلوغ و نوجوانی بوده و تلاش نوجوان برای شکل دادن به هویت دینی خود است.
به جای درگیری با او و اجبارش به پذیرش بی چون و چرای خواستههایتان زمینهای فراهم کنید تا اطلاعات درست و منابع و کتابها و فیلمهای مناسب به منظور مطالعه در اختیار وی قرار گیرد و فرزند شما در خصوص باورهای مذهبی شخصا به باور و یقین قلبی برسد.
اگر رعایت قوانین به دلیل اجبار خانواده باشد در اولین فرصت که چشم شما را دور ببیند تمام قوانین و اجبارها را زیر پا میگذارد، اما اگر آزادانه و با مطالعه و تجربه به یقین رسیده باشد با حضور یا عدم حضور شما تغییری در رفتار و اعتقاداتش ایجاد نمی شود و این پایان درستی است که انتظار میرود با کمک شما برای یک نوجوان رقم بخورد.
به عنوان والدینی مسوول تلاش کنید توصیههایی را که در ادامه به آنها اشاره میشود سرلوحه رفتار خود در برابر نوجوان تان قرار دهید.
در گام نخست الگوی درستی برای فرزند خود باشید، نوجوان مانند دوربین فیلمبرداری رفتار و برنامه روزانه شما را ضبط و ثبت میکنند و میپذیرد، نه آنچه را که مدعی هستید به آن اعتقاد دارید.
اگر متوجه شدید نوجوان شما دور از چشم شما عادات رفتاری غلطی پیدا کرده مستقیما با او وارد بحث و مقابله نشوید، همیشه طبق قانون پل طلایی جایی برای فرار بگذارید تا حریمهای بین شما و فرزند از بین نرود.
غیر مستقیم و در لفافه موضع خود را در خصوص رفتار اشتباهش عنوان کنید و پلی برای جبران گذشته و فرار نوجوان باقی بگذارید، در صورتی که مستقیما با او وارد بحث شوید و نوجوان آبرو و جایگاه خود را در برابر والدین و سایر اعضای خانواده از دست رفته ببیند دیگر تلاشی برای اصلاح انجام نخواهد داد و دیواری بلند و غیر قابل نفوذ بین شما و قلب فرزندتان ایجاد میشود.
به گونهای رفتار نکنید که نوجوان گمان کند تحت نظر است؛ وقتی اعلام میکند قصد دارد با دوستانش به پارک برود و شما در جوابش میگویید: من هم با شما میآیم حس بدی به فرزند خود میدهید و باعث میشوید در برابر شما جبهه بگیرد.
اگر واقعا نگران فرزندتان هستید، قبل از اینکه نوجوان عنوان کند، خودتان زودتر پیش قدم شوید و پیشنهاد بدهید: به نظرت عالی نیست این جمعه با دوستانت و مادرهایشان پارک برویم؟ با این پیشنهاد به راحتی در بیرون از منزل در کنار فرزندتان هستید و از او محافظت میکنید و از نزدیک نیز با دوستان وی و خانوادههایشان آشنا میشوید و فرزندتان هم احساس نمیکند قصد مداخله در روابط و تفریحاتش را دارید.
هر گاه انتظار رفتار بی نقص از فرزند نوجوان خود داشتید به نوجوانی خود فکر کنید و اینکه چرا اکنون آن رفتارهای عجیب از شما سر نمیزند؟ چرا حالا تصمیمات هیجانی نمیگیرید؟ اینجاست که باید به خود یادآوری کنید که اگر فرزند شما مانند والدینش بی نقص و پخته رفتار کند و مسایل را تجزیه و تحلیل کند که دیگر بزرگسال محسوب میشود.
بسیاری از اوقات نوجوانان تحت تاثیر احساسات و گرایشاتی که به اقتضای سن بلوغ و نوجوانی در وجودشان شعله ور شده است دچار لغزش و اشتباه میشوند و به دلیل ترس از والدین ممکن است در چرخه باطل اخاذی و باج خواهی افراد سودجو بیفتند.
منتظر نمانید تا روزی با چنین اتفاقی در زندگی فرزندتان شگفت زده شوید. برای هر احتمالی آماده باشید و صمیمانه با فرزندتان به گفت وگو بنشینید و به او اطمینان خاطر بدهید که شرایط خاص روحی او را در دوران بلوغ درک میکنید و با اینکه از شنیدن خبر لغزش او خوشحال نمیشوید اما در برابر یک فرد غریبه نیز او را تنها نخواهید گذاشت و از او بخواهید به جای پنهانکاری حتما از شما کمک بخواهد.
دوران نوجوانی دوران زمینه سازی صعود و سقوط یک انسان در زندگی است پس اتفاقات این دوران را دست کم نگیرید و هر گاه احساس کردید زبان مشترکی بین شما و نوجوان تان وجود ندارد به جای افتادن در چرخه باطل درگیریهای روزمره با وی، حتما از یک مشاور توانمند کمک بگیرید.