5 راز موفقیت در محل کار
گاهی اوقات گوشدادن دقیق در محل کار دشوار است، بهویژه زمانی که توازن قدرت وجود ندارد. برای مدیران پرمشغله، هر جلسه، یک هدف دارد و وقتی کارمندان نگرانیها و دغدغههای دیگری را مطرح میکنند، ماموریت را برای رسیدن به آن هدف از مسیر خارج میکنند. گوشدادن بهتر میتواند تقریبا همه چیز را در محل کار بهبود ببخشد. با خودداری از فکرکردن به آنچه قرار است بعداً بگویید، گوشدادن را بهتر شروع کنید.
راز یک زندگی کاری شاد و رضایتبخش چیست؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از ما مبهم است.
به گزارش فرارو به نقل از فایننشال تایمز، در ادامه به پنج راز موفقیت در محل کار اشاره میکنیم:
۱-پیش از اینکه از رئیس خود انتقاد کنید، به آینه نگاه کنید و به خود بنگرید
در ذهن ما محل کار مانند یک قلمرو موازی و فانتزی عمل میکند، مانند مکانی که ما نسخههای بهتری از خودمان هستیم. بااینوجود، مفهومی در روانکاوی به نام «موقعیت سوم» وجود دارد که میتواند به شما کمک کند. این شامل قدمگذاشتن خارج از خود برای دیدن تعاملات شما بهعنوان یک ناظر بیرونی است. در جایگاه و موقعیت سوم بر رفتار خود آنگونه که دیگران میبینند متمرکز میشوید، در این صورت به بینش و درک بهتری نسبت به مسائلی که موجب تنش میشوند، دست خواهید یافت.
۲- همه میخواهند شنیده شوند، اما هیچکس نمیخواهد گوش کند
گاهی گوشدادن دقیق در محل کار دشوار است، بهویژه زمانی که توازن قدرت وجود ندارد. برای مدیران پرمشغله، هر جلسه، یک هدف دارد و وقتی کارمندان نگرانیها و دغدغههای دیگری را مطرح میکنند، ماموریت را برای رسیدن به آن هدف از مسیر خارج میکنند. بااینوجود، گوشدادن بهتر میتواند تقریبا همه چیز را در محل کار بهبود ببخشد. با خودداری از فکرکردن به آنچه قرار است بعداً بگویید، گوشدادن را بهتر شروع کنید. روی آنچه عضو تیم یا رئیستان میگوید، تمرکز کنید. آن را پذیرا باشید، سپس سوالاتتان را مطرح کنید.
۳-نسل Z آینده کار را به ما نشان میدهند
تأثیر نسل Z (افرادی که در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ متولد شدهاند) بر نیروی کار بسیار زیاد خواهد بود، احتمالا مهمترین تغییر، دههها است. این ایده رایج که جوانترها میخواهند مدیران را به دلیل فکر اشتباه رد کنند، سادهانگارانه است، اما بسیاری از اعضای نسل Z انتظار دارند در قبال اشتباهاتی که میبینند، شاهد پاسخگویی از طرف مقابل باشند. درگیر کار نگهداشتن پرسنل جوان، یک سرمایهگذاری بزرگ خواهد بود.
۴- مدیران ساخته میشوند، متولد نمیشوند
مدیران خوب باید آموزشدیده شوند. چیزی بهعنوان «ژن» مدیریتی وجود ندارد. افرادی که به ژن مدیریتی باور داشتند، بر این باور بودند که افراد ذاتا همدل و فهمیده، رهبران تیم بزرگی میشوند، درحالیکه تیپهای شخصیتی جزمگرا و با هوش هیجانی کمتر به مدیرانی بد تبدیل میشوند. این طرز فکری اشتباه است. هر فردی میتواند مدیر خوبی شود، اما بدون آمادهسازی و پشتیبانگیری، هیچ فردی نمیتواند به مدیر خوبی تبدیل شود. آمار در بریتانیا در اینباره بغرنج است. آمارها نشان میدهند، حدود ۸۰درصد از ۸ میلیون مدیر در بریتانیا فاقد آموزش رسمی هستند و میتوان آنها را «مدیران تصادفی» نامید. اگر شما نیز جزء این دسته هستید، تنها نیستید. به سراغ ارائه درخواست آموزش، پشتیبانگیری یا گذراندن کلاس درس مدیریتی با مربی باشید، درغیراینصورت، در ادامه مسیر مجبور به تقلا خواهید شد و تیم تحت رهبریتان، مزایای مدیریت عالی را از دست خواهد داد، درنتیجه بهرهوری کاری کاهش خواهد یافت.
۵- فرصت بیشتری داشته باشید: اگر این کار را نکنید، پشیمان خواهید شد
وقتی فرصتهای بزرگ پیش میآیند، ممکن است مجبور شوید کار بیشتری انجام بدهید تا بهترین استفاده را از آن ببرید. اگر کار اضافی، علاقه یا لذت خود شما را برآورده میکند، پس ارزش بررسیکردن را دارد. اگر انجام انبوهی از کار اضافی از آن جهت که صرفا کسی درخواست میکند و بدون رشد شغلی باشد، چه باید کرد؟ فقط بگویید نه. اگرچه قابلدرک است که این نه گفتن همیشه آسان نیست. با افزایش سن به احتمال زیاد از کارهایی که پیشتر انجام ندادهایم، پشیمان میشویم. گاهی لازم است چیزهایی را امتحان کنید و کمتر نگران ریسک آن باشید.