بلیط هواپیما فلای تودی
میزیتو
زندگی

3 احساس که هرگز نباید سرکوبش کنی و علت آن!

احساساتی که نباید سرکوب شوند، اهمیت زیادی دارند و باید مورد رسیدگی قرار بگیرند! برخی احساساتی مثل خشم معمولاً سرکوب می‌شوند یا به سرکوب شدن تشویق می شوند، اما در واقع پیام‌رسان‌هایی حیاتی برای رشد شخصی ما هستند.

کرمان موتور

لطفا به این مطلب امتیاز دهید

0 / 5

رتبه صفحه شما:

احساساتی که نباید سرکوب شوند، اهمیت زیادی دارند و باید مورد رسیدگی قرار بگیرند! برخی احساساتی مثل خشم معمولاً سرکوب می‌شوند یا به سرکوب شدن تشویق می شوند، اما در واقع پیام‌رسان‌هایی حیاتی برای رشد شخصی ما هستند.

به گزارش خبرنامه، واقعیت این است که گاهی باید این احساسات را جدی بگیریم و به جای سرکوب کردن شان روی آنها کار کنیم و به ریشه برسیم. به این ترتیب به بهترین وجه ممکن آنها را هدایت کرده ایم.

در جهانی که ما را به «مثبت‌اندیشی» ترغیب می‌کند، گاهی بازنده ایم!

در دنیایی که مدام از ما می‌خواهد «مثبت بمان» و «ادامه بده»، خیلی وقت‌ها مهم‌ترین سیگنال‌های درونی‌مان را خاموش می‌کنیم. احساسات، مانعی بر سر راه نیستند، بلکه پیام‌رسان‌هایی‌اند که ما را راهنمایی، آگاه و محافظت می‌کنند. وقتی احساسات را—مخصوصاً آن‌هایی که از نظر اجتماعی «منفی» تلقی می‌شوند—سرکوب می‌کنیم، در واقع سلامت روان و عاطفی‌مان را به خطر می‌اندازیم.

احساساتی که نباید سرکوب شوند!

روانشناسان بر این باورند که سه احساس مهم بیش از بقیه سرکوب می‌شوند: خشم، حسادت و پشیمانی. این احساسات شاید ناخوشایند باشند، اما اطلاعات عمیقی را در خود دارند که می‌توانند ما را به سوی رشد، شفافیت و رضایت شخصی سوق دهند. بیایید با دقت به هر کدام نگاه کنیم:

۱. خشم: نگهبان مرزهای شما

خشم اغلب به عنوان احساسی مخرب شناخته می‌شود؛ چیزی که با پرخاشگری و رفتارهای ناهنجار همراه است. اما در اصل، خشم نشانه خشونت نیست، بلکه نشانه اهمیت و ارزش است.

روانشناسان می‌گویند خشم زمانی بروز می‌کند که با بی‌عدالتی یا نقض مرزهای شخصی‌مان مواجه می‌شویم. این احساس مانند یک زنگ هشدار است که می‌گوید: «چیزی اینجا درست نیست.» نادیده گرفتن خشم، باعث نمی‌شود مشکل از بین برود؛ بلکه ممکن است باعث شود رنجش، پرخاشگری منفعل یا حتی استرس مزمن در شما شکل بگیرد.

بله خشم از احساساتی که نباید سرکوب شوند است! کلید کار این است که خشم را به‌جای انفجار، هدایت کنیم. می‌توانیم از خود بپرسیم:

کدام ارزش من تهدید شده است؟

چه مرزی از من عبور شده؟

چه چیزی باید تغییر کند تا دوباره احساس احترام یا امنیت کنم؟

وقتی با آگاهی و بدون قضاوت به خشم خود نگاه کنیم، این احساس می‌تواند تبدیل به قاطعیت، حل مسئله و توانمندسازی شود. در چنین حالتی، خشم به قطب‌نمایی تبدیل می‌شود که ما را به سمت آنچه در زندگی‌مان واقعاً اهمیت دارد، راهنمایی می‌کند.

۲. حسادت: حسی به سوی خواسته‌های پنهان

یکی از احساساتی که نباید سرکوب شوند حسادت است! در حالی که همواره برعکس آن توصیه شده است. حسادت یکی از آن احساساتی است که معمولاً با شرم همراه است. از کودکی به ما یاد داده‌اند که طمع به داشته‌های دیگران نادرست است. اما اگر حسادت فقط یک نشانه باشد؟ یک اشاره به خواسته‌ای که در اعماق وجودمان پنهان کرده‌ایم؟

روانشناسان معتقدند حسادت می‌تواند مثل آینه‌ای باشد که نشان می‌دهد در زندگی چه چیزی را کم داریم یا آرزویش را داریم. مثلاً شاید به موفقیت، سبک زندگی یا اعتماد به‌نفس کسی حسادت کنیم. به‌جای سرزنش خود، از خود بپرسیم:

این شخص چه چیزی دارد که من دلم می‌خواهد داشته باشم؟

کدام بخش از من تشنه این چیزهاست؟

آیا می‌توانم این حسادت را به انگیزه یا الهام تبدیل کنم؟

هدف این نیست که در حسادت غرق شویم، بلکه آن را به ابزاری برای شناخت خودمان تبدیل کنیم. وقتی بفهمیم که پشت این احساس چه نیازی یا آرزویی پنهان شده، می‌توانیم مسیر روشنی برای رسیدن به آن طراحی کنیم. در این صورت، حسادت نه نشانه ضعف بلکه یک نقشه راه خواهد بود.

3 244

۳. پشیمانی: گذشته‌ای که حال را شکل می‌دهد

پشیمانی قطعا در دسته احساساتی که نباید سرکوب شوند قرار می گیرد! در واقع پشیمانی یکی از سنگین‌ترین احساساتی است که می‌توان تجربه کرد. معمولاً آن را با فرصت‌های از دست‌رفته، تصمیمات اشتباه یا خاطرات تلخ مرتبط می‌دانیم. خیلی‌ها سعی می‌کنند از پشیمانی فرار کنند یا آن را دفن کنند، به امید اینکه زمان همه چیز را درمان کند. اما روانشناسان می‌گویند پشیمانی برای تنبیه نیست، بلکه برای یادگیری است.

وقتی پشیمان می‌شوید، معمولاً یعنی چیزی در تصمیم گذشته‌تان با ارزش‌های امروزی‌تان هماهنگ نیست. این احساس می‌خواهد بگوید: «الان بهتر می‌دانی. پس بهتر انتخاب کن.»

سؤالاتی که می‌توان در مواجهه با پشیمانی پرسید:

اگر دوباره این فرصت را داشتم، چه تصمیمی می‌گرفتم؟

این پشیمانی چه درسی برای من دارد؟

چطور می‌توانم این درس را در زندگی امروز به کار ببرم؟

به‌جای گیر کردن در گذشته، می‌توان از پشیمانی به‌عنوان انگیزه‌ای برای تغییر استفاده کرد. اگر نیاز به عذرخواهی دارید، انجامش دهید. اگر لازم است ریسک کنید، اقدام کنید. اگر حرفی را نگفته‌اید، بیانش کنید. پشیمانی فقط زمانی خطرناک است که ما را در جایمان قفل کند؛ در غیر این صورت، می‌تواند سکوی پرتابی به‌سوی زندگی آگاهانه‌تر باشد.

نتیجه‌گیری: احساساتتان را بپذیرید، نه اینکه پاکشان کنید

سرکوب احساسات شاید در لحظه راحت‌تر باشد، اما در بلندمدت آسیب‌زاست. خشم، حسادت و پشیمانی، نقص شخصیت نیستند؛ آن‌ها اجزای سیستم هوشمند درونی ما هستند که اگر با آگاهی به آن‌ها گوش دهیم، می‌توانند به ابزار رشد، وضوح ذهن و اتصال واقعی با خود تبدیل شوند.

به‌جای پرسیدن «چطور از این احساس خلاص شوم؟» سعی کنید بپرسید: «این احساس چه پیامی برای من دارد؟»
در لحظه‌ای که به‌جای مقاومت، با کنجکاوی به احساسات خود گوش می‌دهید، دگرگونی آغاز می‌شود. شما به نسخه‌ای آگاه‌تر، توانمندتر و اصیل‌تر از خودتان قدم می‌گذارید.

پس دفعه بعد که خشم شعله‌ور می‌شود، حسادت آهسته سر بلند می‌کند یا پشیمانی شبانه سراغتان می‌آید، مکث کنید، نفس بکشید و گوش بدهید. احساسات شما دشمن نیستند؛ آن‌ها سرآغاز دگرگونی‌اند.

عضویت در تلگرام عصر ترکیه عضویت در اینستاگرام عصر ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا