میزیتو
بلیط هواپیما فلای تودی
فرهنگی و هنری

۱۰ تا از بدترین فیلم‌هایی که بر اساس داستان واقعی ساخته شده‌اند

تحت هیچ شرایطی نباید گول اسم زیبای این فیلم‌ها را بخورید و وقت خود را هدر دهید. عناوینی که در ادامه می‌بینید بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت هستند.

کرمان موتور

تحت هیچ شرایطی نباید گول اسم زیبای این فیلم‌ها را بخورید و وقت خود را هدر دهید. عناوینی که در ادامه می‌بینید بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت هستند.

به گزارش گجت نیوز، فیلم‌ها عموما بر اساس داستان‌های تخیلی ساخته می‌شوند تا بیشترین تاثیر را روی مخاطب بگذارند. هرچند برخی مواقع نیز اتفاقات رخ داده در دنیای واقعی آنقدر مهم و تکان‌دهنده هستند که افراد را به‌سمت ساخت یک فیلم جذاب سوق می‌دهند. بسیاری از فیلم های ساخته شده بر اساس داستان های واقعی هم مثل تایتانیک ماندگار شده‌اند. هرچند در برخی موارد عوامل فیلم‌سازی موضوعی درجه‌یک را نابود کرده‌اند. در ادامه به ۱۰ مورد از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت می‌پردازیم تا هرگز آنها را تماشا نکنید.

مشکل فیلم‌هایی که در ادامه می‌بینید صرفا در عدم وفاداری به رخداد اصلی خلاصه نمی‌شود. گاهی بازیگران با موضوع انتخاب شده هماهنگی ندارند و نمی‌توانند علمکرد درخشانی از خود نشان دهند. گاهی هم مجموعه‌ای از عوامل از فیلم‌برداری گرفته تا کارگردانی دست به دست هم می‌دهند تا یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت در برابر مخاطب قرار گیرد.

آمستردام (Amsterdam)

در سال ۱۹۳۳ گروهی از سرمایه‌داران و نظامیان قصد داشتند با کودتا دولت فرانکلین روزولت را سرنگون کرده و آمریکا را به سمت یک رژیم فاشیستی ببرند. آمستردام نیز می‌خواهد همین ماجرا را با مجموعه‌ای از بازیگران درجه‌یک از جمله کریستین بیل، رابرت دنیرو، مارگو رابی و رامی ملک به‌تصویر بکشد.

فیلم‌

حالا چرا آمستردام در لیست بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت قرار گرفته است؟ فیلم روی سه دوست که در جنگ جهانی اول با هم آشنا شده‌اند تمرکز می‌کند؛ اما مشکل اینجاست که آنها اصلا در واقعیت وجود خارجی نداشته‌اند. نکته دیگر اینکه فیلم تلاش می‌کند به‌صورت خیلی سطحی به مخاطب در مورد بد بودن فاشیسم درس دهد. فیلمنامه نیز بسیار پراکنده و پیچیده است که باعث می‌شود روند فیلم را گم کنید.

علاوه بر اینها، اسم‌های واقعی تغییر کرده‌اند و ماجرا به اشتباه به نازی‌های آلمان مرتبط شده است. همین نیز سبب شد که شکست سنگینی را در گیشه بخورد و اصلا افراد متوجه نشوند که به چه ماجرایی در تاریخ اشاره دارد. در عوض می‌توانید بهترین فیلم های سیاسی قرن ۲۱ را تماشا کنید.

همه نگاه‌ها به من (All Eyez on Me)

توپاک شکور یکی از مهمترین خوانندگان تاریخ رپ بود که زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. او توانست به‌خاطر شخصیت کاریزماتیک و فعالیت‌های اجتماعی خود تاثیر شگفت‌انگیزی بر دنیای موسیقی بگذارد. درر نتیجه خیلی زود به نماد مبارزه با تبعیض نژادی بدل شد. هرچند قتل عجیب او در سن ۲۵ سالگی همه را در بهت فرو برد.

فیلم‌

فیلم همه نگاه‌ها به من می‌خواست همچون Bohemian Rhapsody به موفقیت چشمگیری برسد. هرچند عملکرد ضعیف آن در داستان‌گویی همه را ناامید کرد. آنچه می‌بینیم صرفا مجموعه‌ای از رخدادهای برجسته و جنجال‌های مربوط به زندگی توپاک است و فیلم هرگز وارد عمق ماجرا نمی‌شود. انگار که صرفا می‌خواستند مروری سریع بر زندگی او داشته باشند.

برخی از افراد گفته‌اند که رخدادها و شخصیت‌ها فاصله زیادی با واقعیت دارند. برخی نیز انتقاد دارند که فیلم خیلی سطحی است و اصلا به تاثیر توپاک بر موسیقی و فرهنگ آن دوره اشاره نمی‌کند. مجموعه این عوامل باعث شده که همه نگاه‌ها به من در زمره بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت قرار بگیرد.

بدترین فیلم های بر اساس واقعیت: جابز (Jobs)

استیو جابز توانست با مدیریت خود در شرکت اپل دنیای فناوری را کاملا دگرگون کند. عملکرد استیو جابز آنقدر خیره‌کننده بود که هنوز هم افراد زیادی با اشتیاق منتظر رونمایی از محصولات این شرکت از جمله آيفون و آیپد هستند. مرگ ناگهانی او نیز همه را شوکه کرد. به همین خاطر انتظار می‌رفت فیلم زندگینامه استیو جابز به یک اثر پرفروش و موفق تبدیل شود. هرچند اینگونه نبود.

فیلم‌

یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت تلاش می‌کند داستان زندگی بنیان‌گذار اپل را از دوران دانشجویی تا اخراج از اپل و بازگشت مجدد به این شرکت به‌تصویر بکشد. متاسفانه در این مسیر صرفا شاهد بازسازی رویدادهای تاریخی و روایتی سطحی از اتفاق‌ها هستیم.

فیلم در برخی مواقع بسیار کسل‌کننده می‌شود و شما اصلا نمی‌توانید عمق شخصیت استیو‌ جابز و دوگانگی‌های خاص وجودی او را درک کنید. استیو وزنیاک، هم بنیان‌گذار اپل نیز این فیلم را به‌خاطر تحریف واقعیات ضعیف می‌دانست.

تیم خانگی (Home Team)

برخی اتفاق‌ها آنقدر جالب هستند که به‌ سختی می‌توان آنها را خراب کرد. هرچند چارلز و دانیل کیت (کارگردانان فیلم) به‌خوبی توانستند تیم خانگی را به یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت تبدیل کنند. داستان در رابطه با شان پیتن، سرمربی تیم‌ فوتبال آمریکایی New Orleans Saints است که به‌خاطر نقش داشتن در یک رسوایی عجیب (پاداش به بازیکنان برای آسیب زدن به حریف) یکسال تعلیق می‌شود.

 

فیلم‌در این مدت او تصمیم می‌گیرد سرمربیگری تیم فوتبال پسر ۱۲ ساله‌اش را بر عهده بگیرد. این فیلم می‌توانست روایتی تاثیرگذار را ارائه دهد؛ اما در عوض بسیاری از صحنه‌ها کلیشه‌ای و بچه‌گانه هستند. در طول فیلم آنقدر از شان پیتن تعریف می‌شود که مخاطب گارد می‌گیرد. حتی از ماجرای رسوایی نیز به‌شکل نامحسوسی اجتناب می‌گردد.

به‌نظر می‌رسد که فیلم در انتخاب مخاطب اصلی خود سرگردان است. نه طوری ساخته شده که بتواند نوجوانان را جذب کند و نه می‌تواند اثری جدی برای مخاطب بزرگسال باشد.

باشگاه پسران میلیاردر (Billionaire Boys Club)

باشگاه پسران میلیاردر می‌خواهد داستان گروهی از جوانان ثروتمند را روایت کند که در دهه ۱۹۸۰ یک باشگاه سرمایه‌گذاری را تشکیل دادند. آنها می‌خواستند با رهبری جو هانت سرمایه خانواده‌های پولدار را برای انجام معاملات با ریسک بالا جذب کنند. هرچند به‌تدریج درگیر کلاه‌برداری مالی، فساد و قتل شدند. چرا چنین اثری به یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت تبدیل شد؟

فیلم‌

اول از همه اینکه فیلم به‌شدت تحت تاثیر فیلم گرگ وال‌استریت است و می‌خواهد از آن الگوبرداری کند. هرچند دقیقا در تقلید از نقاط قوت فیلم مارتین اسکورسیزی ناکام می‌ماند. در واقع فیلم به‌جای پرداختن به دلایل اصلی سقوط این گروه صرفا سعی می‌کند صحنه‌های لاکچری را به‌تصویر بکشد.

بدتر از همه اینکه کوین اسپیسی در نقش رون لوین (مقتول) حضور دارد. در آن زمان اتهامات اخلاقی سنگینی علیه او مطرح شده بود. همین نیز سبب شد که باشگاه پسران میلیاردر به‌صورت گسترده تحریم شده و فروش فاجعه‌واری در گیشه داشته باشد.

بدترین فیلم های بر اساس واقعیت: پرل هاربر (Pearl Harbor)

پرل هاربر در لیست اشتباهات بزرگ فیلم های جنگ جهانی دوم حضور پررنگی دارد. مایکل بی (کارگردان) سعی داشت از ترکیب موفق رابطه عاشقانه و فاجعه برای ساخت یک شاهکار استفاده کند. برای اینکار نیز تایتانیک جیمز کامرون را در ذهن داشت. در نتیجه سراغ حمله ژاپنی‌ها به پرل هاربر آمریکا در جنگ جهانی دوم رفت. همچنین یک مثلث عشقی خیالی را نیز ایجاد کرد تا شاید همه‌چیز عالی پیش برود. در عوض یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت را مشاهده می‌کنیم.

فیلم‌

گاهی اوقات خلبان‌های آمریکایی در هواپیماهای انگلیسی قرار دارند و گاهی هم لباس‌های ارتش آمریکا و آرم‌های استفاده شده کاملا اشتباه هستند. همچنین صحنه‌های نبرد بیشتر به آنچه در فیلم‌های هندی می‌بینیم شباهت دارند. کارگردان تلاش کرده با ایجاد انفجارهای شدید و بزرگ یکی از بهترین فیلم های اکشن جهان را شکل دهد؛ اما همین عدم تطابق با واقعیت مورد انتقاد همه قرار گرفته است.

دو خلبان اصلی فیلم نه‌تنها در دفع حمله ژاپن به پرل هاربر نقش دارند. بلکه بعدا نیز در حمله انتقام‌آمیز به توکیو شرکت می‌کنند. اتفاقی که در واقعیت رخ نداده است. همچنین اگرچه در تایتانیک رابطه عاشقانه بین جک و رز کاملا هماهنگ با صحنه‌های تلخ فیلم پیش می‌رفت، اما در پرل هاربر مثلث عشقی کاملا بی‌ربط و مزاحم به‌نظر می‌رسد.

بدترین فیلم های بر اساس واقعیت: بلوند (Blonde)

بلوند سعی می‌کند داستان زندگی یکی از نمادهای هالیوود و فرهنگ آمریکا یعنی مرلین مونرو را روایت کند. هرچند به‌جای اینکه فیلم بر اساس واقعیت باشد، بر اساس یک رمان خیالی از زندگی مونرو ساخته شده است. در واقع برخی از صحنه‌ها اصلا رخ نداده‌اند و برخی نیز فوق‌العاده اغراق‌شده هستند.

فیلم‌

ظاهرا عوامل فیلم می‌خواستند سختی‌ها و مشکلات پنهان موجود در هالیوود را به‌تصویر بکشند و از مرلین مونرو دفاع کنند. گرچه در عمل شاهد نابود کردن شخصیت و میراث او هستیم. مرلین مونرو به‌عنوان شخصیتی سطحی با مشکلات روانی فراوان تصویر می‌شود. کسی که تحت فشار رسانه‌ها قرار دارد و دقیقا نمی‌داند می‌خواهد با زندگی خود چه‌ کند.

صحنه‌سازی هنری فیلم نیز باعث شده روایت ارائه‌شده بسیار تلخ و آزاردهنده باشد. در واقع شما احساس می‌کنید که برای ۲.۵ ساعت تحت شکنجه روانی قرار دارید. تنها نکته مثبت این فیلم را می‌توان بازی درخشان و قوی آنا د آرماس دانست. هرچند که عملکرد خوب این بازیگر نیز برای جلوگیری از قرار گرفتن بلوند در لیست بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت کافی نبود.

قطار ۱۵:۱۷ به پاریس (The 15:17 to Paris)

داستان قطار ۱۵:۱۷ به پاریس ظرفیت این را داشت که فروش فوق‌العاده‌ای را در گیشه تجربه کند. ماجرا به سه جوان آمریکایی مربوط می‌شود که برای تعطیلات به اروپا سفر کرده‌اند. آنها درون قطار تندرو آمستردام به پاریس هستند که یک تروریست با سلاح گرم وارد می‌شود. سه جوان آمریکایی نیز موفق می‌شوند حمله را دفع کرده و جان مسافران را نجات دهند.

فیلم‌

کلینت ایستوود کارگردانی این اثر را بر عهده داشت. به همین خاطر انتظار نمی‌رفت که در میان بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت قرار بگیرد. هرچند یک تصمیم اشتباه باعث شد کل فیلم خراب شود. ایستوود از شخصیت‌های واقعی داستان برای فیلم استفاده کرد.

آنها توانسته بودند جان افراد زیادی را نجات دهند؛ اما بازیگر حرفه‌ای نبودند. همین نیز باعث شد که دیالوگ‌ها و صحنه‌های مختلف فیلم مصنوعی و سطحی به‌نظر برسند. به‌جای این فیلم نگاهی به بهترین فیلم های کلینت ایستوود داشته باشید.

اسکندر (Alexander)

فیلم اسکندر در سال ۲۰۰۴ ساخته شد و انتظار می‌رفت به‌خاطر موضوع خاصی که داشت با استقبال گسترده مخاطبان روبرو شود. این فیلم داستان زندگی اسکندر مقدونی از دوران کودکی تا مرگ مشکوک در ۳۲ سالگی روایت می‌کند. فیلم هم برخی نبردهای مهم تاریخی را نشان می‌دهد و هم سعی می‌کند چالش‌های درون قدرت و روابط شخصی اسکندر را نشان دهد.

فیلم‌

منتقدان به دلایل مختلف اسکندر را یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت می‌دانند. اول از همه اینکه فیلم چندان به تاریخ وفادار نیست و بسیاری از شخصیت‌های مهم تاریخی را حذف کرده است. دوم اینکه کالین فارل با لهجه ایرلندی و موهای بلوند چندان شباهتی به اسکندر مقدونی ندارد. همچنین کارگردان روایتی پراکنده از زندگی اسکندر ارائه می‌کند و بیشتر تلاش در فلسفه‌بافی با ارائه دیالوگ‌های سنگین و طولانی دارد.

برخی مخاطبان نیز به نشان دادن رابط همجنسگرایانه اسکندر و هفایستیون (از دوستان و مشاوران مورد اعتماد او) اعتراض داشتند. چراکه هیچ سند تاریخی در این رابطه وجود ندارد و کارگردان صرفا تحت تاثیر روند موجود در هالیوود قرار گرفته است.

بدترین فیلم های بر اساس واقعیت: گوتی (Gotti)

این فیلم می‌خواهد داستان زندگی جان گوتی، رئیس یکی از معروف‌ترین و خطرناک‌ترین گروه‌های خلافکار تاریخ آمریکا را به‌تصویر بکشد. همچنین عوامل فیلم تلاش می‌کنند فیلم پدرخوانده را الگوی خود در این مسیر قرار دهند. هرچند کارگردان نتوانست از چنین سوژه جذابی یک فیلم موفق بسازد. در واقع نتیجه نهایی آنقدر بد بود که بسیاری از منتقدان حتی به کیفیت فیلم خندیدند.

فیلم‌

یکی از بدترین فیلم های ساخته شده بر اساس واقعیت تلاش می‌کند شخصیت جان گوتی را تطهیر کند. انگار نه‌انگار که ما با یک انسان بی‌رحم و جنایتکار طرف هستیم. همچنین فیلم فاقد هرگونه تنش یا هیجان کافی است و همه‌چیز خیلی خطی و ساده پیش می‌رود. شما در هیچ‌بخش از داستان حس نمی‌کنید که قرار است لحظه‌ای حساس و خاص از راه برسد.

بازی جان تراولتا نیز خیلی اغراق‌شده و غیرواقعی است و نمی‌تواند شخصیت کاریزماتیک جان گوتی را منتقل کند. مجموعه این عوامل باعث شدند که این فیلم تنها به اندازه نصف هزینه ساخت خود فروش داشته باشد.

عضویت در تلگرام عصر ترکیه عضویت در اینستاگرام عصر ترکیه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا