بلیط هواپیما فلای تودی
میزیتو
آخرین خبرها

۱۰ فیلم ترسناک که از لحاظ روانی ویرانتان می‌کنند (+عکس)

ژانر ترسناک به خلق ترس و وحشت شهرت دارد، چه از طریق تسخیرهای ماوراءالطبیعی، قاتلان زنجیره‌ای یا هیولاها. اغلب متوجه نمی‌شویم که فیلم‌های ترسناک چقدر می‌توانند ویرانگر باشند.

کرمان موتور

غیر از درام، ژانر ترسناک شاید غم‌انگیزترین ژانر سینمایی باشد. بله، معمولاً ترسناک است و گاهی حتی سرگرم‌کننده؛ اما بیشتر اوقات از نظر احساسی ما را نابود می‌کند.

به گزارش روزیاتو، هنگام تماشای یک فیلم ترسناک، ساعت‌ها شاهد هستیم که شخصیت‌ها با سختی پشت سختی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در فیلم‌های ترسناک، برای بقای شخصیت‌ها، انتقام‌شان و امیدوارانه برای خوشبختی‌شان دل می‌سوزانیم. وقتی این اتفاق‌ها نمی‌افتد، واقعاً از لحاظ روحی ضربه می‌خوریم؛ به ویژه اگر شخصیت‌ها همه چیز را درست انجام دهند اما همچنان موفق نشوند. این شرایط به ما یادآوری می‌کند که وحشت تا چه اندازه می‌تواند برای روح مخاطب ویرانگر باشد. در ادامه، ۱۰ فیلم ترسناکی را معرفی می‌کنیم که از نظر احساسی شما را نابود خواهند کرد.

۱۰ فیلم ترسناکی که روحتان را ویران می‌کنند

۱۰ – The Descent (۲۰۰۵)

۹ – Speak No Evil (۲۰۲۲)

۸ – Funny Games (۱۹۹۷)

۷ – ۲۸ Days Later (۲۰۰۲)

۶ – The Wailing (۲۰۱۶)

۵ – Eden Lake (۲۰۰۸)

۴ – Train to Busan (۲۰۱۶)

۳ – Twin Peaks: Fire Walk With Me (۱۹۹۲)

۲ – The Mist (۲۰۰۷)

۱ – I Saw the Devil (۲۰۱۰)

The Descent

فیلمی که یک نسل کامل را دچار شوک کرد، The Descent ساخته نیل مارشال، بیست سال است که در ذهن تماشاگران باقی مانده. پس از تراژدی شخصی‌ای که در جریان یک قایق سواری در آب های خروشان همراه با دوستانش رخ داد، سارا (شونا مک‌دونالد) که به‌دنبال ماجراجویی دیگری است، تصمیم می‌گیرد با همان گروه دوستانش به غارنوردی برود، به این امید که این کار به او در روند فراموشی آن تراژدی و از دست دادن عشق کمک کند. اما وقتی یکی از دوستان سارا حقیقت را درباره این غار خاص به گروه نمی‌گوید، ماجراجویی آن‌ها به‌شدت در مسیر اشتباه و مرگباری قرار می گیرد. با منابع محدود، این زنان در یک سیستم غارنوردی کشف‌نشده گرفتار می‌مانند—غاری که رازهای خاص خودش را دارد.

تماشای فیلم نزول برای کسانی که دچار ترس از فضاهای بسته هستند بسیار دشوار خواهد بود. بخشی از وحشت فیلم از این ناشی می‌شود که زنان به‌صورت فیزیکی در یک سیستم غاری تنگ و تاریک گیر افتاده‌اند که قرار نبوده انسان ها از آن سر دربیاورند. اما ترس از فضاهای بسته و تاریکی غارها تنها بخش کوچکی از مشکل‌ این گروه دخترانه است؛ چرا که چیزهای بسیار ترسناک‌تری در آن‌جا وجود دارد. این فیلم با تمام ترس‌های بزرگ شما بازی کرده و حتی ترس‌های جدیدی هم خلق می‌کند. در عین حال، به پیامدهای ویرانگرِ احتمالی به‌خطر انداختن عمدی دوستانتان هم می‌پردازد. تصمیم خاصی که سارا در اوخر فیلم می‌گیرد، شما را درگیر پرسش‌های اخلاقی می‌کند: وقتی مورد ظلم واقع شده‌ای تا کجا می توانی پیش بروی؟

۹. Speak No Evil (۲۰۲۲)

Speak No Evil

در حالی که نباید با بازسازی آمریکایی‌اش در سال ۲۰۲۴ اشتباه گرفته شود؛ Speak No Evil فیلمی احساسی اما در عین حال یک فیلم ترسناک روانشناختی ویرانگر است. داستان درباره یک زوج دانمارکی به نام بیورن و لوئیز است که در تعطیلات تابستانی در ایتالیا با زوجی هلندی به نام پاتریک و کارین آشنا می‌شوند. علی‌رغم رقابت سنتی میان دانمارکی‌ها و هلندی‌ها، دو خانواده به‌خوبی با هم کنار می‌آیند. مدتی پس از تعطیلات، بیورن و لوئیز نامه‌ای از پاتریک و کارین دریافت می‌کنند که آن‌ها و دخترشان اگنس را برای گذراندن یک هفته در خانه‌شان در روستایی در هلند به آنجا دعوت می‌کنند. آن‌ها این دعوت را کمی عجیب می‌دانند، اما از ترس بی‌ادب بودن، تصمیم می‌گیرند آن را بپذیرند. آنچه در ادامه داستان رخ می‌دهد، آخر هفته‌ای پر از تنش است که در آن بیورن و لوئیز مدام توهین و رفتارهای ناراحت‌کننده از سوی پاتریک و کارین را تحمل می‌کنند.

حتی وقتی بیورن و لوئیز در برابر کارین و پاتریک اعتراض می‌کنند، هرگز واقعاً مقابل آن‌ها نایستاده و بر موضع خود اصرار نمی کنند، حتی زمانی که پای امنیت دخترشان در میان است. آن‌ها طوری رفتار می‌کنند که انگار چاره‌ای جز اینکه میزبانشان را راضی نگه دارند، ندارند. در حالی‌که واقعیت این است که اگر از ابتدا نگران مؤدب بودن نبودند، می‌توانستند جلوی رفتارهای زننده پاتریک و کارین را بگیرند.

دیدن مناسبات قدرت میان این دو زوج دانمارکی و هلندی و نحوه انتقال پیامی که فیلم می خواهد بفرستد، بسیار جذاب است. ناتوانی بیورن و لوئیز در دفاع از خود و بیرون آوردن خانواده از موقعیت های ناخوشایند، منجر به پایانی وحشتناک برای خانواده‌شان می‌شود. دیدن اینکه چطور زوج دانمارکی اجازه می‌دهند زوج هلندی آن‌ها را از لحاظ روانی و در نهایت فیزیکی شکنجه دهند، هم از نظر احساسی نابودکننده و هم بسیار آزاردهنده است. بد حرف نزن را فقط یک بار خواهید دید—و همان یک بار کافی است.

۸- Funny Games (۱۹۹۷)

Funny Games

تریلر ترسناک Funny Games ساخته کارگردان اتریشی، میشائل هانکه، داستان دو جوان ظاهراً مؤدب به نام‌های پل (آرنو فریش) و پیتر (فرانک گیرینگ) را دنبال می‌کند که به درِ خانه همسایه‌ای که در تعطیلات است می روند تا بپرسند آیا تخم‌مرغ دارند یا نه. در ابتدا این دو جوان عادی به‌نظر می‌رسند، اما خیلی زود نیت واقعی‌شان پس از ورود به خانه مشخص می‌شود. زمانی‌که وارد خانه همسایه می‌شوند، این خانواده را در خانه‌شان زندانی کرده و آن‌ها را مجبور به شرکت در بازی‌های خشونت‌آمیز یا تحقیرآمیز می‌کنند.

هدف هانکه از ساخت این فیلم این است که به تماشاگران نشان دهد آن‌ها نیز به نحوی در خشونت‌های اعمال‌شده علیه این خانواده بی‌گناه سهیم‌اند. همچنین هیچ دلیل مشخصی برای اعمال پل و پیتر در این فیلم داده نمی‌شود. این دو مرد جوان از تحقیر و شکنجه روانی خانواده لذت می‌برند، اما انگیزه‌های روشنی وجود ندارد.

فیلم بازی های مسخره یا بازی های خنده دار، صحنه‌ای مشهور دارد که در آن پل کنترل تلویزیون را برمی‌دارد و فیلم Funny Games را به عقب برمی‌گرداند—پس از اینکه پیتر به‌طور تصادفی کشته می‌شود—و در نتیجه پایان فیلم را تغییر می‌دهد. در پایان، پل نگاهی مستقیم به دوربین می‌اندازد، گویی به ما یادآوری می‌کند که ما نیز در این بازی‌های ناخوشایند شریک بوده‌ایم. فیلمی تفکربرانگیز و در عین حال غم‌انگیز.

۷- ۲۸ Days Later (۲۰۰۲)

Days Later

زیرژانر آخرالزمان زامبی ها سال‌هاست که وجود دارد و آغاز آن اغلب به فیلم کلاسیک Night of the Living Dead اثر جورج ای. رومرو نسبت داده می‌شود. با این حال، شاید هیچ فیلم زامبی‌ محوری بهتر از فیلم ترسناک سال ۲۰۰۲ به‌نام ۲۸ Days Later ساخته دنی بویل نباشد. این فیلم که در بریتانیا اتفاق می‌افتد، داستان نامه‌رسانی به‌نام جیم (کیلین مورفی) را دنبال می‌کند که پس از ۲۸ روز از کما خارج شده و متوجه می‌شود لندن به ویرانه‌ای متروکه تبدیل شده است. این کابوس آخرالزمانی پس از آن آغاز شده که گروهی از فعالان محیط زیست میمون‌هایی را از یک آزمایشگاه آزاد کرده و به‌طور تصادفی ویروس خشم را که میمون‌ها حامل آن بودند، منتشر کردند. این ویروس به‌سرعت در سراسر انگلستان شیوع یافته و مردم را به زامبی هایی خونخوار تبدیل کرده است.

فیلم ۲۸ روز بعد داستانی ویرانگر از مرگ عزیزان، اندوه، ترس و درماندگی است. مسیری که جیم و بازماندگان دیگر طی می‌کنند، دشوار و پر از دلشکستگی است. آن‌ها شاهد مرگ بی‌رحمانه بسیاری از افراد به‌دست این ویروس هولناک هستند و درست در زمانی‌که دیگر امیدی ندارند، به دروغ روزنه ای از امید و رستگاری به آن ها نشان داده می شود. برای فیلمی که در مورد مخلوقات آلوده به خشم است، داستان این فیلم بسیار انسانی جلوه می کند. کسانی که قرار بود بودند حامی بوده و از آن ها محافظت کنند، تنها قصدشان سو‌ء استفاده از آن هاست، به ویژه سلنا (نائومی هریس) و هانا (مگان برنز).

۶- The Wailing (۲۰۱۶)

The Wailing

The Wailing فیلمی ترسناک با درون‌مایه فولکلور از سینمای کره جنوبی است که به تراژدی خانوادگی تحت‌تأثیر نیروهای ماورایی می‌پردازد. پس از ورود غریبه‌ای ژاپنی به روستایی کوچک در دامنه کوهستان‌های کره، بیماری‌ مرموزی شروع به گسترش می‌کند. پلیسی ساده‌دل اما مهربان به‌نام جونگ-گو (کواک دو-وون) وقتی امنیت دخترش به خطر می‌افتد، مجبور به تحقیق درباره این پدیده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های برجسته سینمای کره جنوبی، توانایی آن در ایجاد ارتباط عاطفی بین مخاطب و شخصیت‌هاست. بله، این یک فیلم ترسناک است، اما شیون زمان کافی برای معرفی شخصیت‌ها و پرداخت به فضای روستا اختصاص داده و به ما کمک می کند که اهمیت این فضا را درک کنیم. این باعث می‌شود وقتی تراژدی به این روستای کوهستانی می آید، بیننده واقعاً با شخصیت‌ها همدردی کرده و برای بقای‌شان دعا کند. ما همچنین می‌بینیم که جونگ-گو به پلیسی بااعتمادبه‌نفس و توانمند تبدیل می‌شود، در حالی که به شکلی مستقیم و ترسناک با یک پرونده هولناک روبرد شده است. همین امر باعث می‌شود پایان داستان به‌شدت دردناک و تکان دهنده باشد. مونولوگ نهایی او، قطعاً شما را نابود خواهد کرد.

۵- Eden Lake (۲۰۰۸)

Eden Lake

فیلمی به نویسندگی و کارگردانی‌ جیمز واتکینز، که کارگردان فیلم The Woman in Black و اپیزود Shut Up and Dance از سریال Black Mirror نیز هست، دریاچه بهشت تجربه تماشایی دردناک را برای مخاطب رقم می زند. این تریلر روان‌شناختی ترسناک، داستان جنی (کلی رایلی) و استیو (مایکل فاسبندر) را روایت می‌کند که برای تعطیلاتی عاشقانه به دریاچه‌ای دورافتاده در روستایی انگلیسی می‌روند. اما آنچه در ابتدا به عنوان تعطیلاتی آرامش بخش در کنار دریاچه به‌نظر می‌رسد، به کابوس این زوج تبدیل می‌شود، وقتی گروهی از نوجوانان خشن آن‌ها را مورد آزار قرار می‌دهند. جنی و استیو مجبورند برای بقا، در جنگل‌های اطراف دریاچه بهشت بجنگند.

این همان نوع فیلم ترسناکی است که به شما یادآوری می‌کند چرا این ژانر «وحشت» نامیده می‌شود. در اینجا نه از ارواح خبری هست، نه قاتل های ماسک‌پوش‌، فقط انسان‌های معمولی‌ که در خشونت و هیجان ناشی از آن زیاده روی می کنند. دریاچه بهشت فیلمی است که باعث می‌شود به انسانیت شک کنید، وقتی این نوجوانان با بی‌رحمی جنی و استیو را تعقیب و شکار می‌کنند. این نوجوانان به رهبری برت (جک اوکانل) هیچ ترحمی در آزار روانی و فیزیکی این زوج ندارند. لحظات هولناک متعددی در این فیلم وجود دارد، اما پایان آن به‌طور خاصی نابودکننده روح و روان است—فیلمی به شدت دلخراش و البته توجیه کارهایی که برت انجام داده نیز بسیار تکان دهنده بوده و باعث می شود به شدت عصبانی شوید.

۴- Train to Busan (۲۰۱۶)

Train to Busan

فیلم‌های زامبی محور زیرژانری اثبات‌شده در ژانر وحشت‌اند، اما قطار بوسان بی‌تردید یکی از بهترین فیلم‌های زامبی محور و کره ای تاریخ سینماست. داستان درباره یک فعال اقتصادی آشفته ذهن و خودخواه به‌نام سوک-وو (گونگ یو) است که حتی وقتی دختر کوچکش سو-آن (کیم سو-آن) نزدش می‌آید، از تلفن همراهش دست نمی‌کشد. در مسیر سفر با قطار فوق‌سریعی از سئول به بوسان برای رساندن سو-آن به خانه مادرش، ناگهان شیوع زامبی‌ها رخ می‌دهد. در این شرایط، سوک-وو و سایر مسافران قطار مجبور می‌شوند در برابر این هیولاهای گوشت‌خوار از خود دفاع کنند، در حالی که سفری طولانی تا بوسان در پیش دارند.

سوک-وو، سو-آن، و هم‌پیمانان‌شان در این سفر پرتنش، تمام مدت فیلم مشغول مبارزه با انبوه زامبی‌ها هستند و انسان‌هایی را نظاره می کنند که پاره‌پاره و خورده می‌شوند. در این تجربه‌ی عذاب‌آور، سوک-وو درمی‌یابد که زندگی چیزی بیش از کار و موفقیت است. او می‌فهمد که مهم‌ترین چیز در دنیا برای او دخترش است.

زمانی‌که سوک-وو تصمیم به فداکاری برای نجات سو-آن می‌گیرد، صحنه بسیار احساسی و ویرانگری خلق می‌شود. وقتی بدنش تسلیم ویروس می‌شود، لحظه تولد سو-آن را به‌یاد می‌آورد و با لبخندی روی صورت، خود را به دل جمعیت زامبی‌ها می‌اندازد. دیدن تحول شخصیتی او از فردی خودمحور به پدری فداکار، هم دلخراش و هم دلگرم کننده است، از این نظر که او چنان تغییر کرده که انتخاب فدا کردن جانش برای نجات دخترش، برای او تصمیم ساده ایست.

۳. Twin Peaks: Fire Walk With Me (۱۹۹۲)

Twin Peaks Fire Walk With Me

مرحوم دیوید لینچ بزرگ، استاد این بود که کاری کند مخاطب مجبور شود معنای فیلم هایش را حدس بزند؛ فیلم‌های او برای بینندگان مبهم و برای هر کس معنایی متفاوت دارند. فیلم سینمایی او با عنوان با من بر آتش برو که دنباله سریال محبوب توئین پیکس است نیز از این قاعده مستثنی نیست. داستان فیلم Fire Walk With Me در هفته آخر زندگی لورا پالمر (شریل لی) جریان دارد. طرفداران سریال می‌دانستند که او چگونه مرده، اما این فیلم نشان می‌دهد دقیقاً در روزهای پایانی زندگی‌ لورا چه اتفاقی افتاده بود: از زندگی پنهانی‌اش، اعتیاد به مواد مخدر، تا روابط مسموم و آزارگرانه ای که با اغلب مردان زندگی اش داشت—روزهای پایانی لورا واقعاً ویرانگر بودند.

با اینکه می‌دانیم لورا به شکلی وحشتناک می‌میرد، اما تماشای این پیش‌درآمد هرگز از ترسناکی ماجرا نمی کاهد. لورا نوجوانی آسیب‌دیده بود که هیچ بزرگسال مسئول و قابل‌اعتمادی در زندگی‌اش نداشت. او به‌طور ناخواسته توجه مردان خطرناک را جلب می‌کرد، و هیچ‌کس متوجه نشد که او نیاز به کمک دارد. همه فکر می‌کردند لورا خودش مشکلاتش را حل می‌کند و مسیر زندگی اش را می شناسد. با در نظر گرفتن عناصر اسرارآمیزی که شهر توئین پیکس دارد، مشخص است که او هیچ شانسی برای بقا نداشت.

۲- The Mist (۲۰۰۷)

The Mist

بر اساس رمانی از نماد ژانر وحشت، استیون کینگ، داستان فیلم The Mist ساخته فرانک دارابونت در شهری ساحلی در ایالت مین و یک روز پس از طوفانی شدید رخ می‌دهد. دیوید دریتون (توماس جین) تصمیم می‌گیرد پسرش بیلی (ناتان گمبل) و همسایه ناراضی شان برنت نورتون (آندره بروگر) را برای خرید مایحتاج به فروشگاه محله ببرد. اما مه‌ی مرموز شهر را فرا گرفته و زمانی‌که آن‌ها داخل فروشگاه هستند، متوجه می‌شوند که موجوداتی ترسناک در مه پنهان شده‌ و منتظر شکار انسان‌ها هستند.

با درک وخامت اوضاع و با امید نجات جان بیلی، دیوید تصمیم می‌گیرد رهبری تلاش برای حفظ امنیت دیگر خریداران فروشگاه را به‌عهده بگیرد. این گروه ناهمگون به‌خاطر دیدگاه های غیرعقلانی خانم کارمودی (مارسیا گی هاردن) که یک شخصیت مذهبی بسیار بحث برانگیز محلی است دچار اختلاف می‌شوند. دیوید تمام تلاشش را می کند که همه را داخل فروشگاه نگه دارد اما در نهایت متوجه می‌شود که اگر بخواهند نجات یابند، باید به دل مه بزنند.

پس از فرار سخت از چنگ موجودات مرگبار، دیوید، پسرش و سه نفر دیگر خود را به ماشین وی می رسانند. اما دیوید و دیگر اعضای باقیمانده گروه به این نتیجه می‌رسند که امیدی برای نجات در این مه بی پایان وجود ندارد. دیوید پیش از اینکه بارقه ای از امید خود را نشان دهد، از روی استیصال یک تصمیم ویرانگر دیگر می گیرد. این یکی از ویرانگرترین و درمانده کننده ترین پایان بندی ها در تاریخ سینماست که بدون شک از لحاظ احساسی شما را خرد می کند.

۱- I Saw The Devil (۲۰۱۰)

I Saw The Devil

سینمای کره جنوبی در جزئیات و تأثیرگذاری عاطفی بسیار دقیق است، اما بعضی از فیلم‌های آن مناسب افراد نازک دل نیست. فیلم‌های ترسناک کره‌ای حتی سخت‌گیرترین طرفداران ژانر وحشت را به چالش می‌کشند، در حالی‌که با دقت شخصیت‌ها را ترسیم کرده و دلیل اهمیت‌شان را به ما یادآوری می‌کنند. فیلم I Saw The Devil ساخته کیم جی-وون، به‌اندازه‌ای که ترسناک است، یک تریلر انتقام‌جویانه نیز هست. داستان درباره مأمور مخفی کیم سو-هیون (لی بیونگ-هان) است که برای گرفتن انتقام قتل نامزدش از یک قاتل زنجیره‌ای محلی به نام کیونگ-چول (چوی مین-سیک) که او را کشته و تکه های بدنش را در رودخانه انداخته است، وارد یک بازی خطرناک و خشن می شود.

کیم سو-هیون ماموریت انتقام خود را شبیه یک بازی سادیستی موش و گربه پیش می برد. هر بار که کیونگ-چول قصد دارد قربانی جدیدی داشته باشد، او را وحشیانه کتک می‌زند و رهایش می‌کند. این کتک‌ها معمولی نیستند—او عملاً کیونگ-چول را شکنجه می‌کند تا مزه رنج‌هایی را بچشد که به دیگران تحمیل کرده.

در نهایت، عطش انتقام کیم سو-هیون باعث نابودی کامل وجود او می‌شود، از جمله مرگ وحشتناک خواهر نامزدش و ضرب و شتم پدر همسرش. در پایان، او کیونگ-چول را در تله‌ای قرار می‌دهد که هنگام ورود خانواده‌اش به شکنجه گاه پسرشان فعال شده و او را می‌کشد. این فیلم از ابتدا تا انتها ویرانگر است و شما را با این پرسش مواجه می‌کند که انتقام واقعاً تا کجا ارزشش را دارد؟

عضویت در تلگرام عصر ترکیه عضویت در اینستاگرام عصر ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا