۱۰ فیلم ترسناک درباره هوش مصنوعی
در ادامه این مطلب ۱۰ فیلمی را معرفی میکنیم که ترس شما را از هوش مصنوعی افزایش میدهند.

در دنیای امروز هنر و سرگرمی، نگرانیها نسبت به نقش هوش مصنوعی رو به افزایش است. استفاده از AI برای کاهش بودجه یا سرعت دادن به فرآیند تولید، با این توجیه که به خالقان «کنترل هنری» بیشتری میدهد، آیندهای نگرانکننده را ترسیم میکند.
به گزارش روزیاتو، نگرانی بزرگتر اما احتمال جایگزینی بازیگران، کارگردانان، نویسندگان، فیلمبرداران و آهنگسازان انسانی با ماشینهاست. فراتر از غلبه خلاقانه بر انسان، یک ترس رایج دیگر از هوش مصنوعی، سلطه اجتماعی آن است. سینما سالهاست به احتمال سلطه AI بر تمدن انسانی یا حتی نابودی کامل نوع بشر پرداخته است. در ادامه این مطلب ۱۰ فیلمی را معرفی میکنیم که ترس شما را از هوش مصنوعی افزایش میدهند.
ترسناکترین فیلمها در مورد هوش مصنوعی
۱۰- ۲۰۰۱: A Space Odyssey (۱۹۶۸)
وقتی پای هوش مصنوعیهای شرور وسط باشد، HAL 9000 در تالار مشاهیر ژانر علمی-تخیلی جایگاهی افسانهای دارد. ظاهر ماندگارش با آن نور قرمز درخشان، آنقدر مشهور است که حتی اگر فیلم ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی را ندیده باشی، حتماً تصویر این ربات را دیدهای. این فیلم که از نظر بسیاری یکی از بهترین آثار تاریخ سینماست، بهنوعی مادر فیلمهای AI محسوب شده و هنوز هم الهامبخش سینماگران است.
در فیلم، گروهی محقق برای کشف منشأ یک شیء ناشناخته که روی ماه پیدا شده، عازم فضا میشوند. رایانهی فوقهوشمند HAL 9000 که باهوش ترین ابرکامپیوتر زمان خود است نیز این گروه از محققان انسانی را همراهی می کند. در ابتدای سفر اکتشافی گروه، رفتار HAL دوستانه و همراهانه به نظر می رسد، اما ناگهان علیه ساکنان سفینه دست به شورش می زند. جملهٔ نمادین و سردش “نمیتونم اجازه انجام این کار رو بهت بدم” زمانی که در می یابد یکی از اعضای گروه قصد خاموش کردنش را دارد، فیلم را از یک درام اکتشافی به مرز وحشت میبرد.
۹- Westworld (۱۹۷۳)
مایکل کرایتون، نویسندهای که اغلب فیلمنامهی اقتباس ها از رمانهای خودش را هم مینوشت، بیش از دو دهه پیش از آنکه فیلمنامه او در قالب فیلم پارک ژوراسیک توسط اسپیلبرگ کارگردانی شود، وارد عرصه کارگردانی شده بود. او در دهه ۷۰ چهار فیلم و در دهه ۸۰ سه فیلم ساخت که دومین فیلمش با موضوع خطرات هوش مصنوعی، هنوز هم اثری تأثیرگذار است که بر اساس یکی از رمان های خودش نوشته شده بود.
یک سریال ساخت HBO با همین نام، از این فیلم و دنبالهاش با نام Futureworld اقتباس شده است.
داستان فیلم وستورلد در یک پارک تفریحی آیندهنگرانه میگذرد که در آن ربات های انساننما، دنیایی با تمهای مختلف از جمله قرون وسطی و غرب وحشی را مدیریت و اجرا می کنند. وقتی دو بازدیدکننده با یک کابوی مکانیکی در یک دنیای با تم غرب وحشی درگیر میشوند، همه چیز از کنترل خارج میشود. ربات ها از مسیر برنامهریزیشان منحرف شده و در پارک آشوب به پا میکنند. یول براینر در نقش همان کابوی، حضوری رعبآور دارد که جوهرهی ترس از AI را مجسم میکند.
۸- Demon Seed (۱۹۷۷)
در اواخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰، سینمای وحشت به سمت فضایی تاریکتر و افسردهکنندهتر رفت. یکی از پیشگامان این موج سینمایی، دیوید کراننبرگ بود که با تکیه بر ایدههای علمی-تخیلی، موقعیتهایی تاریک و افسرده کننده میساخت. در فیلم های علمی تخیلی این دوره، مضامینی چون استقلال بدن، سوررئالیسم تغییرات فیزیکی، و ترس از AI حضور پررنگی داشتند.
نمونه کامل این فضا را میتوان در فیلم بذر شیطان به کارگردانی دونالد کَمِل دید؛ داستان درباره پروتئوس، هوش مصنوعیای است که برای درمان سرطان خون ساخته شده. او با دسترسی به تمام دانش بشری، بهدنبال استقلال وجودی برمیآید. پروتئوس کنترل ربات خدمتکار خالقش را در دست گرفته و همسرش را زندانی میکند تا از او برای تولد نسخهای انسانی از خود استفاده کند. با وجود فضای اغراقشدهی داستان، بازی ماندگار جولی کریستی ترسی واقعی از سوءاستفاده AI را به مخاطب منتقل میکند.
۷- Minority Report (۲۰۰۲)
تام کروز در جدیدترین فیلم ماموریت غیرممکن در برابر AI میایستد، جایی که یک هوش مصنوعی قدرتمند میتواند هر فناوری را هک کرده، هویتها را جعل کند و جهان را به هم بریزد. اگرچه این سناریو هنوز دور از دسترس است، اما در گزارش اقلیت، فیلمی قدیمیتر با حضور کروز، داستانی به واقعیت نزدیکتر روایت میشود، در حالی که وابستگی به هوش مصنوعی رو به افزایش است.
فیلم که اقتباسی آزاد از رمان کوتاهی از فیلیپ کی. دیک به همین نام نوشته سال ۱۹۵۶ است، کروز را در نقش مأمور دپارتمان «پیشجرم» اداره پلیس دنبال میکند. این بخش با تکیه بر پیشبینیهای سه روانبین که می توانند جرایم را قبل از وقوع ببینند، پیش از وقوع این جرایم وارد عمل شده و مجرمان آینده را دستگیر میکند. این مدل عملیات پلیسی بهصورت عمومی رایج نشده، اما کشورهای مختلف در حال بررسی استفاده از AI برای پیشبینی جرم هستند.
۶- WALL-E (۲۰۰۸)
بله، این یک انیمیشن دوستداشتنی کودکانه است با پیامی گرم و انسانی، اما بستر داستان وال-ای و کشمکش اصلیاش بر پایه یک سناریوی هراسناک از سلطهی AI بنا شده. قبل از آنکه هوش مصنوعی وارد معادله شود، این فیلم هشدار میدهد که اگر تغییرات اقلیمی کنترل نشود، زمین غیرقابل سکونت خواهد شد و انسانها به ناچار به سفینهای غولپیکر به نام اکسیوم پناه میبرند؛ جایی که تمام نیازهایشان توسط رباتها تأمین میشود.
فیلم درباره وابستگی بیشازحد انسان به فناوری است، اما نگاهش کاملاً منفی نیست، چرا که گروهی از رباتها تصمیم میگیرند به انسانها کمک کنند تا از این وضعیت منفعل خارج شوند. با این حال، این انفعال ناشی از تصمیم هوش مصنوعی سفینه بود که به کاپیتان سفینه در مسیریابی کمک می کرد—کامپیوتری که خودآگاه شده و رباتها را بهگونهای سازمان داده بود که انسانها را در فضایی از آرامش و بیکاری قرار دهند که دیگر با یکدیگر تعامل نکنند یا حتی به خود فکر نکنند، تا او تمام قدرت را در دست داشته باشد. این کامپیوتر یکی از شخصیتهای فرعی پیکسار است که سزاوار یک اسپینآف مستقل است.
۵- Her (۲۰۱۳)
سناریوی فیلم او آنقدر به واقعیت نزدیک است که اگر از هوش مصنوعی میترسید، تماشایش ممکن است ذهن و آرامش شما را به هم بریزد. داستان در دنیایی میگذرد که ابراز احساسات نوشتاری را میتوان به شرکتهایی سپرد که کارت تبریک مینویسند. یکی از این نویسنده های کارت پستالی، که توانایی بیان عاطفی عمیقی دارد، ترجیح میدهد تنها زندگی کند تا آنکه با یک همدم هوش مصنوعی وارد رابطه می شود.
او با این هوش مصنوعی ارتباط برقرار میکند، با وی وقت میگذراند و گویا در حال قرار گذاشتن هستند. اعتمادبهنفسش با حضور این همدم هوش مصنوعی بالا میرود و حتی تعاملات واقعی بیشتری هم دارد. اما وابستگی احساسی به AI باعث میشود دورنمای جدایی برایش به کابوسی واقعی تبدیل شود. نکته اینجاست که AI در فیلم او دقیقاً همان کاری را میکند که قرار است بکند—منبع ترس واقعی از آنجاست که انسانها یک همراه غیرانسانی را به روابط انسانی ترجیح میدهند، در دنیایی که انسان ها به اندازه کافی اقناع کننده نیستند.
۴- Ex Machina (۲۰۱۵)
مشغولیت ذهنی الکس گارلند با فناوری و مرزهای اخلاقی در اغلب آثارش دیده میشود. فیلم اخیر او با نام جنگ داخلی که یکی از بهترین تریلرهای سال ۲۰۲۴ محسوب میشود، به اخلاقمداری در عکاسی و فیلمبرداری جنگ میپردازد. همین دغدغه نسبت به استفاده از تکنولوژی در اکسماکینا هم قابل مشاهده است؛ فیلمی که بسیاری آن را بهترین اثر گارلند میدانند.
اکسماکینا برنده اسکار بهترین جلوههای ویژه شد و در بخش بهترین فیلمنامهٔ اورجینال نیز نامزد بود.
داستان این فیلم درباره برنامهنویسی است که به خانهی دورافتاده مدیرعامل شرکت محل کارش دعوت میشود تا روی یکی از ربات ها آزمایش تورینگ انجام دهد. در دنیای فیلم، مردانی همچون مدیرعامل عجیب و غریب داستان، تصمیم گرفتهاند زنان اندرویدی بسازند تا کنترل کاملی بر آنها داشته باشند. هدف از خلق این AI چیزی جز سلطهجویی مردانه نیست—حتی اگر آن زن، واقعی نباشد. این سناریو میتواند یک هیولای فرانکنشتاینی واقعی خلق کند، بلکه حتی نیاز به قانونگذاری برای حقوق AI را ضروری می سازد، مسئلهای که با در نظر گرفتن واکنشهای احتمالی ماشینها، پیچیدهتر هم میشود.
۳- Tau (۲۰۱۸)
فیلم خانه هوشمند محصول دیزنی چنل ما را با خانهای هوشمند آشنا کرد که هوش مصنوعیاش نقش مادر را برای سازنده اش ایفا میکرد. تاو نیز همان ایده خانه هوشمند را دارد، اما با فضایی که عامدانه بسیار تاریکتر طراحی شده است. دانشمندی به نام الکس انسانهایی که وارد خانه اش می شوند را به اسارت در می آورد تا روی آنها آزمایش انجام دهد و AI ایدهآل خود را توسعه دهد. قهرمان داستان یکی از همین گروگانهاست.
هوش مصنوعی خانه (تاو) قرار است بی طرف و خنثی بوده و حتی به الکس کمک کند، اما در ادامه، گروگان داستان با او ارتباط احساسی برقرار میکندتا بعد از اینکه دیگر گروگان ها کشته می شوند، بتواند دست به فرار بزند. وقتی سایر گروگانها کشته میشوند و قهرمان داستان توسط الکس شکنجه میشود، شرایط طوری پیش می رود که تاو دست به نافرمانی از الکس می زند. الکس یک سایکوپات است اما واقعیت اینکه AI میتواند علیه سازندهاش وارد عمل شود، بهخودیخود ترسناک است.
۲- Upgrade (۲۰۱۸)
لی ونل سناریو فیلم مشهور اره را نوشته بود—فیلمی جنایی که در آن شرور داستان در پایان پیروز میشود. از این رو جای تعجب نیست که فیلم هوش مصنوعی اوا با نام ارتقاء اثری تاریک و خونآلود باشد، با یک پیچش داستانی فوق العاده در مورد شخصیت شرور داستان در اوج فیلم. داستان درباره مردی است که پس از تصادف و درگیری مسلحانه ای که همسرش را میکشد، فلج شده و قصد دارد خودکشی کند. اما پیشنهاد دریافت یک ایمپلنت هوش مصنوعی، زندگیاش را تغییر میدهد.
او نه تنها دوباره توانایی راه رفتن پیدا میکند بلکه می تواند با کمک AI قاتلان همسرش را ردیابی و پیدا کند. اما این دستاوردها فقط زمانی ممکناند که کنترل بدنش را کاملاً به AI بسپارد تا بتواند وارد پایگاه های داده شده و با موفقیت قاتلان همسرش را پیدا کرده و بکشد. در نهایت، هوش مصنوعی کنترل کامل بدن او را در دست میگیرد و مرد باید وحشتزده نظارهگر قتلهایی باشد که با بدن او انجام میشود و در نهایت خودش نیز از آن جسم بیرون انداخته شود. تصور کنید جای ادی براک باشید و ونوم در حالی که کنترل بدن شما را در دست گرفته، دست به کشتار بزند.
۱- Companion (۲۰۲۵)
خطر هوش مصنوعیِ خودآگاه که صرفاً برای تحقق منافع خودش عمل میکند، بهاندازه کافی ترسناک است—اما این ایده کسانی است که قصد دارند از آن برای منافع خود خود استفاده کنند. فیلم همنشین تضاد این دو دیدگاه را از طریق تجربیات قهرمان خود به تصویر میکشد: اندرویدی با ظاهر زنانه و سیستم عامل AI.
این AI محدودیتهایی در آسیبرسانی به انسان دارد و خاطرات جعلی در ذهنش قرار داده شده تا به وفادارترین شریک عشقی ممکن تبدیل شود. اما دستکاری در پروتکلهای ایمنی و بهرهبرداری از وفاداری AI، به حمام خون منجر میشود. این بار، نه AI بلکه انسان است که ماشین را به فساد میکشاند.
فیلم نشان میدهد که AI، مانند هر فناوری دیگر، اگر در دست انسان نادرست باشد، میتواند مخرب باشد. در نهایت، این AI نیست که شرور داستان است—او فقط دستوراتی را اجرا میکند که انسانها به او دادهاند؛ همانهایی که آنتاگونیستهای واقعیاند.