چطور از فکر و خیال زیاد خلاص شوم و در لحظه زندگی کنم؟
بعضی افراد مدام درگیر فکر و خیال و نگرانی درباره آینده هستند و نمیتوانند در لحظه حال زندگی کنند.

بعضی افراد مدام درگیر فکر و خیال و نگرانی درباره آینده هستند و نمیتوانند در لحظه حال زندگی کنند.
به گزارش همدردی، راهکارها شامل اعتماد به حس درونی، استفاده از هیجانات بهعنوان منبع اطلاعات و تمرین خودانگیختگی است.
کلید تغییر، خروج از منطقه امن ذهنی و ایجاد تعادل میان فکر و احساس است.
آیا شما هم همیشه در ذهنتان زندگی میکنید؟ بهمحض اینکه یک کار مهم را انجام میدهید، بلافاصله ذهنتان سراغ کار بعدی میرود؟ در جمعها مدام به این فکر میکنید که «الان باید چه رفتاری داشته باشم» و بعد نگران رفتار خود در موقعیت بعدی میشوید؟
این حالت معمولاً همراه با خودانتقادی، کمالگرایی و تمرکز بیشازحد بر آینده است.
اما این به معنای بیاحساس بودن نیست. شما ممکن است از یک شبگردی با شریک زندگیتان لذت ببرید یا از دریافت یک جایزه خوشحال شوید، ولی این احساسها اغلب زیر صدای بلند تحلیل و نگرانی گم میشوند.
واقعیت این است که وقتی بیش از حد درگیر ذهنتان هستید، بخشی از اطلاعات مهم تصمیمگیری را از دست میدهید، اطلاعاتی که مربوط به احساس شما نسبت به یک مسئله است. مثلا شاید پیاده روی به همسرم در حال حاضر مهمترین کار جهان نباشد اما احساس من نسبت به این کار خوب است و به من برای کارهای دیگرم انرژی لازم را می دهد.
برای تغییر این وضعیت، لازم است بین دادههای ذهنی و احساسات درونی تعادل برقرار کنید. اگر حس میکنید بیش از حد «در سرتان» هستید، این پنج گام میتواند شروع خوبی باشد:
۱. حس درونیتان را بشناسید
لازم است در کنار تحلیل مسائل توجه ویژه ای نیز به احساسات خویش داشته باشید. گرچه از نظر ما احساس از یک فکر ریشه می گیرد اما تا وقتی که احساستان برایتان شناخته شده نباشد، کار کردن روی افکار بیهوده است.
مثلاً اگر همسرتان گفت شام پیتزا بخورید و حستان گفت «نه»، حتی اگر جایگزینش را نمیدانید، از روی عادت «بله» نگویید و حرفتان را بزنید. مثلا بگویید: «الان دلم پیتزا نمی خواد، اگه غذای بیرونی هوس کردی، بیا یه غذای دیگه سفارش بدیم.»
این تمرین درباره پیتزا نیست، درباره ایجاد فضایی در مغز برای توجه به خواستهها و نخواستنهاست. هر چه بیشتر به این سیگنالها توجه و بر اساس آنها عمل کنید، قویتر میشوند.
۲. مراقب «باید»ها باشید
خواستهها، نقطه مقابل بایدها هستند. کسانی که در ذهنشان زندگی میکنند، معمولاً زیاد از کلمه «باید» استفاده میکنند. بایدها معمولاً از خانواده، معلمان یا دیگر مرجعهای قدرت یاد گرفته میشوند و نهتنها احساس گناه میآورند، بلکه گاهی با هم تناقض دارند و باعث سردرگمی میشوند.
برای اینکه بایدها دست و پا گیرتان نشود:
راه رهایی از فکر و خیال و اضطراب
تعدادشان را به حداقل برسانید.
سعی کنید تنها یک مرجع برای باید و نباید داشته باشید (دین در این زمینه کار را راحت میکند.)
تلاش نکنید بایدهایتان را به دیگران تحمیل کنید. (مثلا اگر «باید من همیشه بیشترین تلاشم را بکنم» در ذهن دارید، دیگران را مجبور نکنید تا همیشه بیشترین تلاششان را بکنند.)
بایدهای ناکارآمد را به «ترجیحات» کارآمد تبدیل کنید (مثلا به جای «من همیشه باید خوشحال باشم.» بگویید: «بهتر است بیشتر اوقات برای خوشحالی خودم کاری بکنم».)

۳. با خودانگیختگی آزمایش کنید
اگر نقطهضعف شما تحلیلگری و بیشفکری مداوم است، پادزهرش خودانگیختگی است. کاری کردن بدون برنامهریزی بیشازحد. این میتواند ساده باشد، مثل تعریف کردن خوابی که دیشب دیدهاید بدون فکر کردن به کلمات، یا سفارش غذای ویژه رستوران حتی اگر نمیدانید چیست. هدف این است که کمی از منطقه امنتان بیرون بیایید، کاری کنید که کمی عجیب یا غیرمنطقی به نظر برسد. وقتی ذهن انتقادیتان شروع به اعتراض کرد، به آن بیاعتنایی کنید یا جوابش را بدهید. با تکرار این کار، خواهید دید که قرار نیست دنیا خراب شود.
۴. وارد حالت «جریان» شوید
«جریان» یعنی غرق شدن کامل در یک فعالیت؛ جایی که در لحظه حال هستید و زمان بهسرعت میگذرد. این حالت بیشتر در سرگرمیها مثل نقاشی، موسیقی یا ورزش رخ میدهد. هر چه زمان بیشتری را در این حالت بگذرانید، کمتر در آینده گیر میکنید و بیشتر در لحظه زندگی میکنید.
۵. به سراغ عامل اصلی بروید: اضطراب
ریشه بسیاری از این «در سر بودن»ها، اضطراب است. اضطرابی که شما را مدام در آینده نگه میدارد، در «اگرها» و نگرانی از عملکرد و واکنش دیگران. پیشنهادهای بالا میتواند مغزتان را دوباره برنامهریزی کند، اما اگر اضطراب شدید است، شاید لازم باشد بهطور مستقیم با آن روبهرو شوید: از مشاوره کوتاهمدت گرفته تا یادگیری مهارتهای تنظیم هیجان، یا حتی استفاده از دارو یا تمرینهای ذهن آگاهی برای کاهش سطح کلی اضطراب.
مخلص کلام درباره فکر و خیال
خلاص شدن از فکر و خیال زیاد یکشبه اتفاق نمیافتد، اما با تمرین، میتوانید ذهنتان را از آیندهپَرانی رها کرده و در لحظه زندگی کنید. اگر احساس میکنید این کار برایتان سخت است یا اضطراب زیادی دارید، یک مشاور میتواند راه را برایتان هموارتر کند.
در سایت مشاوره همدردی، مشاوران ما آمادهاند تا با رویکردی علمی و همدلانه به شما کمک کنند زندگی را از «ذهن» به «لحظه» برگردانید.