هوش مصنوعی جایگزین شما نمی شود!
هوش مصنوعی اخلاقی فقط در مورد حفاظت و ممیزی تعصب نیست. این در مورد نیت در سطح سیستم است. این در مورد طراحی برای کرامت است، نه فقط بهرهوری. وقتی به هوش مصنوعی بهعنوان یک همکار بهجای جایگزین فکر میکنیم، تمرکز تغییر میکند.
هر چند هفته یکبار، رسانهها هشدار میدهند که هوش مصنوعی در حال آمدن برای فتح مشاغل ماست. این احساس در همهجا وجود دارد؛ هوش مصنوعی بهعنوان یک مختلکننده بزرگ، آماده تغییر شکل کل صنایع و منسوخ کردن نیروی کار انسانی است. این ترس قابل درک است، اما تمام ماجرا نیست.
به گزارش روزنامه فرهیختگان، فناوریها بهخودیخود جایگزین افراد نمیشوند؛ سیستمها این کار را میکنند و سیستمهایی که تاکنون ساختهایم به طرز نگرانکنندهای شکنندهاند. در مسابقه برای پذیرش اتوماسیون، ما کارایی را بر سازگاری و پیشبینی را بر پتانسیل ترجیح دادهایم. نتیجه، یک اکوسیستم از ابزارهایی است که خروجیها را بهجای درک انسانهای پشت آنها بهینه میکنند. این تهدید واقعی است؛ چهارچوبهایی که با ما تکامل نمییابند و پلتفرمهایی که به آنچه ما هستیم پاسخ نمیدهند.
در نهایت، سازمانهایی که در پذیرش هوش مصنوعی پیشرو خواهند بود، آنهایی نیستند که بزرگترین بودجهها یا پیشرفتهترین ابزارها را دارند، بلکه آنهایی هستند که به هر کارمند قدرت میدهند تا از هوش مصنوعی بهطور ایمن و مؤثر استفاده کند. تا زمانی که این بنیاد در جای خود قرار نگیرد، شرکتها فقط از نرمافزار بهاندازه کافی استفاده نمیکنند. آنها پتانسیل قابلتوجه انسانی را دستنخورده باقی میگذارند.
از بسیاری جهات، ما در تلاشیم تا مشکلات فردا را با اصول طراحی دیروز حل کنیم. بیشتر کاربردهای فعلی هوش مصنوعی هنوز حول تفکر دوران صنعتی شکل گرفتهاند؛ کاهش نیروی کار، به حداقل رساندن هزینه و افزایش مقیاس. این معیارها زمانی منطقی بودند که کار فیزیکی، خطی و تکراری بود. اما در یک اقتصاد دیجیتال و شناختی، جایی که ارزشآفرینی به سازگاری، یادگیری و خلاقیت بستگی دارد، به سیستمهایی نیاز داریم که فراتر از محاسبه عمل کنند. ما به سیستمهایی نیاز داریم که بتوانند همکاری کنند.
آینده کار؛ زمینه
اینجاست که مکالمه پیرامون «آینده کار» اغلب نکته اصلی را از دست میدهد. این مکالمه تمایل دارد بین وعدههای آرمانشهری از سبک زندگی تقویتشده با هوش مصنوعی و ترسهای ویرانشهری از بیکاری دستهجمعی در نوسان باشد. اما داستان واقعی ریشهدارتر و در واقع فوریتر است. این در مورد طراحی سیستمهایی است که چیزی را که من دوست دارم «رشد انسانمحور» بنامم، فعال میکند؛ توانایی افراد برای توسعه مهارتهای جدید، تغییر نقشها و مشارکت معنادار در محیطهای در حال تحول. بدون آن، ما فقط در معرض خطر جابهجایی شغلی نیستیم؛ ما در حال تضعیف پایهواساس یک اقتصاد مقاوم هستیم.
اندیشهای که اخیراً در نشریه Harvard Gazette منتشر شده است، هشدار میدهد که اگر هوش مصنوعی بهطور ناگهانی ارزش مهارتهای طبقه متوسط را از بین ببرد یا بخش قابلتوجهی از نیروی کار را جابهجا کند، عواقب آن میتواند فاجعهبار باشد، نهتنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر سیاسی و اجتماعی. حتی سیاستهای خوشنیت نیز ممکن است برای همگام شدن با آن تلاش کنند.
یارانهها یا مشوقهای مالیاتی ممکن است ضربه را کاهش دهند، اما در یک بازار جهانی فوقرقابتی، شرکتهایی که از هزینههای نیروی کار میراثی رها شدهاند، همچنان از شرکتهایی که این هزینهها را دارند پیشی خواهند گرفت. این واقعیت بر یک حقیقت ناخوشایند تأکید میکند؛ ما نمیتوانیم آینده کار را در برابر سیاستها مصون کنیم. بادوامترین محافظت، صرفاً قانونگذاری تدافعی نیست، بلکه طراحی سیستمهایی است که سازگاری انسانی را در مرکز نگه میدارند، بنابراین مردم میتوانند در کنار فناوری تکامل یابند نه اینکه توسط آن به حاشیه رانده شوند.
هوش مصنوعی اخلاقی فقط در مورد حفاظت و ممیزی تعصب نیست. این در مورد نیت در سطح سیستم است. این در مورد طراحی برای کرامت است، نه فقط بهرهوری. وقتی به هوش مصنوعی بهعنوان یک همکار بهجای جایگزین فکر میکنیم، تمرکز تغییر میکند. ناگهان، هدف ساختن ماشینهایی نیست که بتوانند مانند ما فکر کنند، بلکه ایجاد محیطهایی است که در آن تفکر ما توسط ابزارهایی که استفاده میکنیم گسترش، اطلاعرسانی و ارتقا یابد.
رویکرد ماژولار
برای انجام این کار، ما به زیرساختی نیاز داریم که انعطافپذیر، سازگار و احیاکننده باشد. این به معنای سیستمهایی است که از مردم یاد میگیرد، نه فقط در مورد آنها. این به معنای برخورد با پتانسیل انسانی بهعنوان پویا، نه ثابت است و این به معنای فراتر رفتن از مفهوم منسوخشده پلتفرمهای «یکاندازه مناسب همه» است که سعی میکنند نتایج را از بالا تجویز کنند. در عمل، این امر مستلزم یک رویکرد ماژولار به هوش مصنوعی است؛ رویکردی که دادههای انسانی را در سراسر کار، یادگیری و رفاه به روشی امن و مستقل از کاربر یکپارچه میکند، در حالیکه پشتیبانی متنی متناسب با اهداف فردی را ارائه میدهد.
ما باید به سمت سیستمهایی حرکت کنیم که نهتنها دادهها را پردازش میکنند، بلکه پیچیدگی کامل تجربه انسانی را حس میکنند و به آن پاسخ میدهند. این به معنای پرورش رشد است، نه فقط پیگیری آن. هوش هدفمند باید به گونهای طراحی شود که افراد را در مراحل مختلف زندگی راهنمایی کند و نشانههای عاطفی مانند فرسودگی، عدم تعامل یا نیاز به ابداع مجدد را تشخیص دهد، نه بهعنوان ناهنجاری، بلکه بهعنوان بخشی از یک مسیر طبیعی انسانی.
این تغییر پارادایم است که باید برای آن تلاش کنیم؛ نهفقط استفاده از هوش مصنوعی برای بهینهسازی عملکرد، بلکه برای تسریع موفقیت از نظر انسانی. این در مورد رد پیشرفت نیست؛ این در مورد تجدیدنظر در جهت آن است. اتوماسیون در حال آمدن است. هوش مصنوعی تقریباً در هر ابزار و فرایندی که استفاده میکنیم تعبیه خواهد شد. اما تأثیری که بر جامعه میگذارد تقریباً بهطور کامل به این بستگی دارد که چگونه آن را به کار میگیریم. اگر به رفتار با مردم بهعنوان متغیرهایی برای بهینهسازی ادامه دهیم، سیستمهای شکننده و نیروی کار مضطرب خواهیم ساخت. اگر در عوض با هدف کمک به شکوفایی مردم طراحی کنیم، نوع متفاوتی از بهرهوری را باز خواهیم کرد، بهرهوریای که ریشه در اعتماد، سازگاری و ارزش بلندمدت دارد.
هیچیک از اینها تئوری نیست. جهان در حال حاضر در حال تغییر است. نقشها در حال سیالتر شدن هستند و اکنون مجموعههای مهارت سریعتر از آنچه که مدارک تحصیلی میتوانند نشان دهند، در حال تکامل هستند. افراد دیگر با یک عنوان شغلی یا مسیر شغلی واحد تعریف نمیشوند و سیستمهای ما که در حالت ایدئال متنی هستند باید شروع به انعکاس این موضوع کنند.
این فصل بعدی اقتصاد دیجیتال توسط کسانی که هوش مصنوعی را با بیشترین سرعت به کار میگیرند به دست نخواهد آمد، بلکه توسط کسانی که آن را با بیشترین تشخیص مهار میکنند. این فصل متعلق به سازندگانی خواهد بود که تشخیص میدهند مردم صرفاً ورودیهایی برای بهینهسازی نیستند، بلکه خالقان مشترک در تکامل آشکار هوش هستند. خود هوش مصنوعی دشمن ما نیست؛ این یک آینه است که اولویتهایی را که در سیستمهایی که آن را احاطه کردهاند رمزگذاری میکنیم، منعکس میکند و این سیستمها نه الگوریتمها بهتنهایی تصمیم خواهند گرفت که آیا ما در این دوران جدید توانمند هستیم یا اینکه خود را بیسر و صدا در اثر حرکت آن پاکشده مییابیم.