محاسبه قدرت تخریب یک موشک بالستیک قارهپیما!
موشکهای قارهپیما تهدیدی واقعی و وجودی برای هر جامعهای محسوب میشوند، و به همین دلیل بود که رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، از ایده ساخت سپری بهنام گنبد طلایی برای محافظت از کشورش سخن میگوید.

موشکها انواع مختلفی دارند که در طول سالها توسعه یافتهاند، و از نظر فنی، همه آنها بالستیک محسوب میشوند. علم بالستیک به بررسی حرکت اجسام در هوا میپردازد و شامل سه شاخهی اصلی است: بالستیک داخلی، خارجی و نهایی. برای سادهسازی موضوع — و به این دلیل که اکثر مردم با شنیدن عبارت موشک بالستیک یاد موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) میافتند — در این مقاله تمرکز فقط بر همین نوع موشک خواهد بود. موشکهای ICBM در انواع مختلفی توسعه یافتهاند، اما همه آنها یک هدف دارند: حمل کلاهکهای هستهای.
به گزارش روزیاتو، بسته به نوع موشک بالستیک قارهپیما، گزینههای زیادی برای تعداد فریبدهندهها (decoy)، کلاهکها و دیگر اجزا در طراحی آنها وجود دارد. زمانی که یک ICBM شلیک شود، کشور هدف معمولاً کار زیادی برای مقابله با آن نمیتواند انجام دهد؛ چرا که دستکم تا سال ۲۰۲۵ فناوری لازم برای رهگیری آن وجود ندارد. با این حال، تلاشهای زیادی برای توسعه سپرهای دفاعی در برابر موشکهای قارهپیما در حال انجام است. اسرائیل مجموعهای از سامانههای دفاع ضد موشکی برای مقابله با موشکهای کوتاهبرد و میانبرد دارد و ایالات متحده نیز سیستم خاص خود را توسعه داده است.
میزان تخریب موشکهای بالستیک چقدر است؟
ایالات متحده از موشک قارهپیمای LGM-30 Minuteman III به عنوان یکی از عناصر کلیدی سهگانهی هستهای خود استفاده میکند. البته انواع دیگری از موشکها نیز قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند، اما Minuteman در حال حاضر انتخاب اصلی آمریکا در حوزه ICBM است. این موشک مجهز به یک کلاهک W87 است که قدرت انفجار آن بین ۳۰۰ تا ۴۷۵ کیلوتُن است. پیش از معاهده START II، این موشک سه کلاهک حمل میکرد و برنامه آینده برای جایگزین آن یعنی LGM-35 Sentinel احتمالاً شامل بیش از یک کلاهک خواهد بود. اگر بالاترین قدرت W87 را در نظر بگیریم، این موشک قادر به ایجاد تخریبی عظیم است.
بمبهای اتمی به کار رفته در هیروشیما و ناگازاکی که با موشک شلیک نشده و از هواپیما رها شدند، بهترتیب قدرتی معادل ۱۵ و ۲۱ کیلوتن داشتند. همان دو بمب باعث مرگ بیش از ۲۱۴٬۰۰۰ نفر شده و تقریباً کل این دو شهر را نابود کردند. بنابراین یک کلاهک W87-1 بیش از ۲۲ برابر قدرت تخریبی بزرگترین بمب هستهای بهکاررفته در جنگ را دارد. وبسایت Nuclear Secrecy ابزاری بهنام Nukemap دارد که میتواند شعاع تخریب بمب هستهای را بر اساس موقعیت و قدرت انفجار محاسبه کند.
طبق محاسبات Nukemap، اگر یک کلاهک W87-1 امروز بر فراز شهر هیروشیما رها شود، شهرهای هاتسوکاایچی، ساکا، کومانو، کایتا و فوچو نیز نابود یا بهشدت آسیب خواهند دید. به همین شکل، اگر این بمب بر روی شهر واشنگتن دیسی بیفتد، پایتخت، الکساندریا، بتسدا، کالج پارک، هایتسویل و حدود یکدوجین شهر کوچک اطراف واشنگتن هم نابود خواهند شد. بخش عمدهای از مناطق شهری تخریب میشوند یا بهشدت آسیب میبینند و بسته به نحوه انفجار بمب، خطر آلودگی پرتوی (fallout) بسیار جدی خواهد بود.
ساقط کردن یک موشک بالستیک قارهپیما مثل زدن یک گلوله با گلولهای کوچکتر از هزاران کیلومتر فاصله است
موشکهای قارهپیما تهدیدی واقعی و وجودی برای هر جامعهای محسوب میشوند، و به همین دلیل بود که رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، از ایده ساخت سپری بهنام گنبد طلایی برای محافظت از کشورش سخن میگوید. ایالات متحده هماکنون یک سامانه دفاع موشکی دارد که از سامانههای پرتاب و رهگیر متعددی تشکیل شده، اما این سامانه هنوز توانایی مقابله با تهدیدی به اندازه یک ICBM را ندارد. بهدلیل مسیر حرکت این موشکها، قابلیت پرتاب فریبدهنده و سرعت بالای کلاهکها، هدف قرار دادن آنها بسیار دشوار است.
با وجود محدودیتهای فنی امروز، زدن یک موشک بالستیک قارهپیما غیرممکن نیست — ولی بسیار بعید است. موشک قارهپیما در سه مرحله پرواز میکند:
فاز شتاب اولیه (Boost): بین ۲ تا ۵ دقیقه
فاز میانمسیر (Midcourse): حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه
فاز پایانی (Terminal): کمتر از یک دقیقه
در تئوری، میتوان یک ICBM را در فاز شتاب اولیه نابود کرد، اما در عمل دشوار است، چون موشک از فاصلهای دورتر از محدودهی سامانههای رهگیر شلیک میشود. بنابراین فاز میانمسیر بهترین فرصت برای رهگیری یک موشک قارهپیماست.
اما همین کار هم بسیار سخت خواهد بود. در این مرحله، رهگیر باید ابتدا تا ارتفاعی بیش از ۵٬۰۰۰ کیلومتر پرواز کند تا به ارتفاع پرواز موشک برسد. سپس باید موشک را شناسایی کند — موشکی که برخی از آنها با سرعتی تا ماخ ۲۳ (حدود ۲۸٬۴۰۰ کیلومتر بر ساعت) حرکت میکنند. حتی اگر این مرحله هم طی شود، رهگیر باید بتواند بین کلاهک واقعی، بدنه موشک و فریبدهندهها تمایز قائل شود. همین مسئله فرایند رهگیری را به یک کابوس فنی تبدیل میکند که نیازمند بهبودها و آزمونهای فراوانی است تا قابل اعتماد شود.
لطفا به این مطلب امتیاز دهید