فال حافظ تو در این لحظه (فال حافظ 3 خرداد):
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
که حکم بر سر آزادگان روان داری
هوای افراد ضعیف و اطرافیان را داشته باشید، روزهای خوشی را می گذرانید و روزگار به کام شماست، به زودی نعمت های خداوند بیش از قبل به زندگی شما سرازیر شده و لطف خداوند شامل حال تان خواهد شد.
از هر آن چه به دست می آورید در راه خدا و خلق خدا خرج کنید که دعای آن ها پشت سر شماست. بسیاری نسبت به زندگی تان حسادت می کنند اما یارتان یار است!
متن کامل غزل: اینجا
______________________________________
رازها و فال های بیشتر از حضرت حافظ:
فال حافظ: دو بیت + دل را جلا دهید که غم و غصه دوای درد نیست
فال حافظ: دو بیت + دل را جلا دهید که غم و غصه دوای درد نیست
فال حافظ: دو بیت + ناراحت نباشید که هرچه پیش آید به صلاح شماست
جایگاه والای حافظ در ادب پارسی
گفتن اینکه حافظ شاعر بزرگی است و یکی از دو غزلسرای بزرگ تاریخ شعر فارسی ميباشد(آن دیگری سعدی) و بلکه علیالاطلاق بهترین غزلیات عاشقانه ـ عارفانه را در زبان فارسی پدید آورده، دشوار نیست، بلکه شاید دربارة آن در میان صاحبدلان و صاحبنظران، اجماع و اتفاقنظر برقرار است.
اما پاسخ دادن به این پرسش که سرّ عظمت هنری حافظ در چیست و وجوه و پایههای آن کدام است، دشوارست. ادبشناسان در بیان عظمت نبوغآسای حافظ، داد سخن دادهاند و با شور و شیدایي هرچه تمامتر از هیچ نکتهیي فروگذار نکردهاند، مگر همین یک نکته را که وجوه امتیاز و عظمت حافظ چیست.
آنچه در میان انبوه نوشتههای حافظشناسان و سخنسنجان خالی است، بیان خونسردانه و حسابشدة این وجوه ميباشد.
حافظ بیش از هر شاعری، حتا بیش از سعدی، از شعر پیشینیان خود بهره برده و اخذ و اقتباس کرده است. این نکتة تاریخ ادبی نیز مسلم است که کمالالدین اسماعیل اصفهانی (متوفای 635ق) مشهور به خلّاق المعانی، که از معنی شکافترین و مضمونبردارترین شاعران فارسي است، استاد حافظ در شیوة سخنسرایي ميباشد.
پس از او هنر سعدی نیز تأثیر مشابهی بر شعر حافظ داشته است. و پس از او خواجو سومین استاد و مقتدای حافظ در غزلسرایی شمرده شده است.
صورت ظاهر غزلهای آبدار و ایهامپرورد خواجو و آب و رنگ آنها همانند غزل حافظ است. اما قطع نظر از بعضی مورخان ادب و ادبشناسان، قاطبة شعردوستان کمالالدین اسماعیل و خواجو را شاعر طراز اول نمیشمارند. به راستی فقط سعدی است که با حافظ قابل مقایسه است.
از این بزرگان گذشته، اوحدی مراغهیي، نزاری قهستانی و سلمان ساوجی هم غزلسرایان شیرینسخن هستند و حافظ به شعر هر سه با عنایت و علاقه مینگریسته و به بسیاری از غزلهایشان به صورت استقبال پاسخ میداده است.
چرا شعرشناسان و شعردوستان پارسي، برای حافظ مقام یگانهیي قايل اند؟ چرا امیرخسرو، همام، اوحدی، خواجو، سلمان و کمال خجندی را که به صورت ظاهر با او قابل مقایسه اند، با او قابل مقایسه نمیدانند؟ شاید فهرستی از این دست، حافظ را تبدیل به درخشانترین چهرة ادبی زبان فارسي کرده باشد:
1- اسطورهسازی حافظ.
2- رند و رندی حافظ.
3- فضل و فرهنگ و مقام علمی حافظ.
4- عرفان و اخلاق حافظ.
5- حافظ اندیشهمند است و در شعرش فلسفه میورزد.
6- حافظ مصلح اجتماعی است.
7- سخنوری و صنعتگری حافظ.
8- انقلاب حافظ در غزل.
9- حافظ و موسیقی.
10- تأویلپذیری شعر حافظ.
11- طنز و طربناکی حافظ.
12- حافظ هم مضمونگر است هم معنیگرا.
* کتاب “حافظنامه” تالیف قرآنپژوه و حافظپژوه معاصر، بهاءالدین خرمشاهی.