شما در برابر این 4 چیز مسئول نیستید
در دنیای پرهیاهوی امروز، بسیاری از افراد ناخواسته بار مسئولیت احساسات و تصمیمات دیگران را بر دوش میکشند؛ اما رواندرمانگران معتقدند که شناخت مرز مسئولیتهای فردی میتواند به سلامت روانی و آرامش بیشتر منجر شود.

در میان استرسهای شغلی، مشکلات خانوادگی و واقعیت سادهی انسان بودن، بسیار آسان است که احساس کنید بار جهان بر شانههایتان سنگینی میکند. در حالی که وجود برخی از فشارهای زندگی اجتنابناپذیر است، بسیاری از آنها میتوانند کنترل یا حتی حذف شوند. متأسفانه، تشخیص این موارد از یکدیگر همیشه ساده نیست، بهویژه هنگامی که افکار اضطرابی به شما القا میکنند که مسئول موقعیتها یا واکنشهایی هستید که در واقع کنترل آنها از دست شما خارج است.
به گزارش فرارو به نقل از هاف پست، اگر تا به حال احساس کردهاید که مسئول ناراحتی فردی هستید یا خود را مقصر تصمیمهای اشتباه دیگران میدانید، ادامه این مطلب را از دست ندهید. در ادامه، رواندرمانگران به ما میگویند چه چیزهایی واقعاً در حیطهی مسئولیت ما نیستند، حتی اگر احساس کنیم یا به ما گفته شده باشد که هستند.
۱. احساسات و هیجانات دیگران
شما مسئول احساسات یا هیجانات هیچ فرد دیگری نیستید. هر فردی مسئول واکنشهای عاطفی خود است و باید به یاد داشت که ما نمیتوانیم احساسات دیگران را کنترل یا تعیین کنیم. رفتارها و اعمال ما میتوانند بر احساسات دیگران تأثیر بگذارند، اما واکنش احساسی نهایی آنها در قلمرو مسئولیت خودشان است. برای مثال، اگر دوستی از شما تقاضای کمکی کند و شما بنا به دلایلی درخواستش را رد کنید، شاید او ناراحت شود، اما مدیریت این ناراحتی وظیفهی شما نیست.
این ایده اغلب با مقاومت برخی مراجعان روبرو میشود. امِلی بیرلی، رواندرمانگر خانواده و ازدواج، میگوید: «همیشه وقتی میگوییم شادی یا غم دیگران مسئولیت شما نیست، برخی مراجعان میگویند: اما من باعث شدم او این احساس را داشته باشد.» او ادامه میدهد: «ما نمیگوییم که نمیتوانیم دیگران را ناراحت کنیم یا نباید مراقب نحوهی رفتارمان باشیم. بلکه نباید در دام این باور بیفتیم که باید خود را فدا کنیم تا حال دیگری بهتر شود.»
۲. تصمیمات دیگران
دیدن اینکه عزیزی تصمیماتی میگیرد که به ضرر اوست، دشوار است. اما کنترل این تصمیمها در حیطهی مسئولیت شما نیست. کری هاوارد، مددکار اجتماعی بالینی و مربی مقابله با اضطراب میگوید: «وقتی میبینیم کسی تصمیمهایی میگیرد که به زندگیاش آسیب میزند، ممکن است بخواهیم مداخله کنیم و آن را مسئولیت خود بدانیم.» اما اگر مشکل کسی را به جای خودش حل کنیم، فرصت یادگیری و رشد را از او میگیریم. او تأکید میکند: «تصمیمات دیگران مسئولیت خود آنهاست و ما باید از این ایده که ما مسئول انتخابهای آنها هستیم، رها شویم.»
۳. نتیجهی تلاشهای شخصی
هاوارد میگوید: «نتیجهی نهایی تلاشهای شما در حیطهی مسئولیت شما نیست. ما اغلب در تلاش برای رسیدن به یک نتیجهی کامل دچار استرس میشویم، در حالی که چنین استانداردی دستنیافتنی است.» عوامل زیادی در نتایج مؤثرند که بسیاری از آنها خارج از کنترل ما هستند. بهعنوان مثال، ارتقاء شغلی در نهایت به تصمیمهای مدیران و شرایط شرکت بستگی دارد، نه صرفاً تلاشهای فردی شما. او توصیه میکند: «به جای تمرکز بر نتیجه، بر میزان تلاشتان تمرکز کنید و به نتیجه فکر نکنید.»
۴. انتظارات دیگران (یا جامعه)
ممکن است احساس کنید باید انتظارات خانواده، دوستان یا جامعه را برآورده کنید. اما این یک الزام نیست. هاوارد میگوید: «برای مثال، فقط به این دلیل که کسی از شما انتظار دارد هر روز به او زنگ بزنید، به معنای مسئولیت شما در انجام این کار نیست. یا صرفاً به این دلیل که جامعه القا میکند که باید دختر خوب و مطیعی باشید، دلیل نمیشود که این نقش را بپذیرید.» اغلب این انتظارات ناعادلانه هستند یا با ارزشهای فردی اشخاص همراستا نیستند.
چرا چنین مسئولیتهای کاذبی را احساس میکنیم؟
هاوارد توضیح میدهد: «اضطراب ما از حس عدم کنترل نفرت دارد. بنابراین، همواره ما را به سمت ایجاد نوعی احساس کنترل سوق میدهد، حتی اگر این کنترل در واقع توهمی بیش نباشد.» افکار اضطرابی که ما را متقاعد میکنند احساسات یا تصمیمات دیگران در دایرهی مسئولیت ما قرار دارند، تلاشی از سوی مغز برای ایجاد حس امنیت است، هرچند این تلاش، نادرست و غیرمؤثر است.
درک این رابطه میان اضطراب و کنترل میتواند باعث افزایش شفقت نسبت به خود و در نهایت رهایی از این مسئولیتهای کاذب شود. بیرلی میافزاید: «اضطراب ما همچنین نمیخواهد ما در حالت ناراحتی بمانیم. بهعنوان مثال، اگر برنامهای را لغو کنید، احتمالاً ترجیح میدهید آن را بیش از حد توضیح دهید تا از حس ناخوشایند ناشی از ناراحتی طرف مقابل جلوگیری کنید.» او میگوید: «در نهایت، ما همگی با تمایل به خوشحال کردن دیگران و آسیب نرساندن به آنها اجتماعی شدهایم، که البته این تمایل ذاتاً خوب است، اما نباید بار بیش از اندازهای بر دوش خود بگذاریم.»
اما ما مسئول چه چیزهایی هستیم؟
بیرلی میگوید: «شما مسئول نحوهی برقراری ارتباط خود، نحوهی رفتار با دیگران و نحوهی مدیریت زندگی خود هستید. اگر سه همخانه داشته باشم و آشپزخانه را کثیف بگذارم، این رفتار من روی آنها تأثیر میگذارد. اما اگر آنها بگویند “از این بابت افسرده شدهام”، این واکنش دقیق و منصفانه نیست.» ما میتوانیم شفاف، صادق و مهربان باشیم، اما نمیتوانیم کنترل کنیم که دیگران چگونه احساس میکنند، چگونه واکنش نشان میدهند یا چه اتفاقی بعد از آن میافتد.
او میافزاید: «اگر دربارهی مرزهایتان شفاف باشید و کسی واکنش شدیدی نشان دهد، این واکنش اوست و شما مسئول آن نیستید. زیرا افراد جهان را از دریچهی تجربیات، پیشینه، تربیت و حتی تروماهای خود میبینند.» در نهایت، تلاش برای کنترل اطرافیان یا به دوش کشیدن بار هیجانات آنها، باری ناعادلانه است که شما را بارها و بارها به شکست و اضطراب بیشتر محکوم میکند.
لطفا به این مطلب امتیاز دهید