زبانی که در آن عدد وجود ندارد!
زبان «پیراها» از دههها پیش زبانشناسان را مجذوب خود کرده و البته میان آنها اختلافنظر نیز ایجاد کرده است، چرا که بهنظر میرسد زبان این مردم واژههایی برای بیان مقادیر عددی دقیق ندارد و اعدادی مانند سه، چهار، پنج و امثال آن در شیوه زندگی آنها بیتاثیر است.

در اعماق جنگلهای بارانی آمازون، مردمی زندگی میکنند که زبان منحصربهفرد آنها هرآنچه را درباره زبان و شناخت انسانی میدانیم، به چالش میکشد.
به گزارش زومیت، فرهنگ شگفتانگیز پیراها ما را با سوالات عمیقی درباره ماهیت ذهن انسان روبرو میکند: آیا زبان ویژگی جهانی و از پیش تعیینشده و ذاتی یا مهارتی انعطافپذیر است که توسط فرهنگی که به آن سخن میگوید شکل میگیرد؟
پیراها مردمی بومی هستند که در کنار رودخانه مایسی، یکی از شاخههای آمازون در شمالغربی برزیل زندگی میکنند. آنها با جمعیتی در حدود ۷۰۰ نفر، سبک زندگی نیمهکوچنشینی در جنگلهای بارانی دارند و معمولا در روستاهای کوچکی با جمعیت ۱۰ تا ۱۵ نفر سکونت میکنند.
آنطور که آیافال ساینس مینویسد، مشهورترین تلاش برای درک زبان پیراها از سوی دنیل اورت انجام شد که در سال ۱۹۸۳ در قالب پایاننامهاش زبان آنها را به پرتغالی توصیف کرد. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ ابتدا به آمازون فرستاده شد تا زبان بومی آنها را بیاموزد، انجیل را آموزش دهد و آنها را به دین مسیحیت دعوت کند؛ اما درنهایت وی ماموریت تبلیغیاش را رها کرد و بخش زیادی از عمر خود را به مطالعه فرهنگ بومیان اختصاص داد و در چند دانشگاه معتبر به موقعیت استادی دست یافت.
گزارشهای اولیه دنیل اورت در دهه ۱۹۸۰ نشان میداد که زبان پیراها دارای کلماتی برای یک (hói) و دو (hoí) است که تنها با یک تغییر کوچک در لحن از هم متمایز میشوند. بااینحال، او در مطالعهای در سال ۲۰۰۵، استدلال کرد که زبان پیراها واژهای برای اعداد ندارد و کلمات hói و hoí درواقع معنایی شبیه «مقدار کم» و «مقدار بیشتر» دارند. در این زبان، همچنین کلمهای به نام baàgiso وجود دارد که معنایی مانند «جمع کردن» یا «تعداد زیاد» دارد. بنا به استدلال اورت، زبان پیراها مقادیر را به صورت «مقداری» و «بیشتر» توصیف میکند و هرگز اعداد دقیق را بیان نمیکند. همچنین، این زبان واژهای برای تعیینکنندههای کمی مانند «همه»، «هر»، «هر یک»، «اکثر» و «کم» ندارد.
اورت همچنین ادعا کرد که زبان پیراها فاقد واژههایی برای رنگ است و فرهنگ آنها هیچ مفهومی از تاریخ یا وجود فراتر از دو نسل گذشته ندارد، هیچ افسانهای دربارهی منشا ندارد و آثار هنری تولید نمیکند. به این ترتیب، این باور در ذهن اورت شکل گرفت که این ویژگی زبانی بهطور عمیق در فرهنگ آنها ریشه دارد و بهشدت بر شیوه تفکرشان تاثیر میگذارد.
اورت متوجه شد که حتی پس از ماهها آموزش مداوم، بزرگسالان روستا هنوز قادر به درک مفاهیم عددی نیستند. او در مقالهای در سال ۲۰۰۵ نوشت: «در سال ۱۹۸۰، به درخواست پیراها، من و همسرم دورهای از کلاسهای شبانه در شمارش و سوادآموزی را آغاز کردیم. سه فرزندم (که در آن زمان ۹، ۶ و ۳ ساله بودند) نیز در برنامه آموزش مردان و زنان پیراها شرکت داشتند. هر شب به مدت هشت ماه، همسرم تلاش میکرد به مردان و زنان پیراها یاد بدهد که به زبان پرتغالی تا عدد ده بشمارند. پس از هشت ماه تلاش روزانه، بدون اینکه نیازی باشد آنها را برای حضور در کلاس فرابخوانیم (تمام جلسات با اشتیاق زیاد توسط خودشان آغاز میشد)، مردم به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند این مطالب را یاد بگیرند و کلاسها متوقف شد».
کالب، پسر دنیل اورت پس از بزرگشدن در آمازون تصمیم گرفت راه پدرش را در زمینه زبانشناسی ادامه دهد. شواهد روایی دنیل اورت توسط مطالعهی کالب در سال ۲۰۱۱ تایید شد. وی ازطریق مجموعهای آزمایش، دریافت که پیراها نمیتوانند بهطور پیوسته وظایف ساده ریاضی را انجام دهند.
در یکی از آزمایشها، به ۱۴ نفر از بزرگسالان یک روستای پیراها یک ردیف قرقرههای نخ نشان داده شد. سپس از آنها خواسته شد با استفاده از بادکنکهای خالی، ردیفی مشابه بسازند، یعنی به همان تعداد بادکنک در یک خط قرار دهند. هدف این بود که مشخص شود آیا آنها میتوانند بدون استفاده از عدد، تعداد اشیاء را درست تشخیص داده و تطبیق دهند یا نه. نتیجه این بود که در تعداد کم (مثلا ۱ یا ۲)، تطبیق درست انجام میشد، اما وقتی تعداد بیشتر میشد (مثلا ۴ یا بیشتر)، دقت آنها کاهش مییافت و دیگر نمیتوانستند تطبیق دقیقی انجام دهند.
آثار دنیل اورت دنیای زبانشناسی را تکان داد و باعث بروز جنجالهای زیادی شد. اورت از زبان پیراها استفاده کرد تا نظریههای قدیمی نوام چامسکی، زبانشناس برجسته را به چالش بکشد. طبق نظریه زبان چامسکی، انسانها با توانایی ذاتی برای یادگیری زبان به دنیا میآیند. طبق این دیدگاه، مغز ما بهطور ذاتی برای درک الگوها، صداها و ویژگیهای خاص زبان برنامهریزی شده است و با اینکه زبانهای جهان بسیار متنوعاند، همه آنها از یک مجموعه قوانین جهانی پیروی میکنند که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
از دیدگاه اورت، زبان پیراها نظریه چامسکی را زیر سؤال میبرد، زیرا زبان آنها تحتتاثیر نیروهای فرهنگی منحصربهفرد شکل گرفته بود، نه چارچوبی ذاتی که در مغز انسانها وجود داشته باشد.
بااینحال، بسیاری از زبانشناسان در مخالفت با تحقیقات اورت اظهار داشتهاند که او در تحلیل ویژگیهای دستوری زبان پیراها اشتباه کرده است. آنها همچنین میگویند شواهدی وجود ندارد که نشان دهد در فرهنگ پیراها مفهوم عدد و کمیت وجود ندارد.
صرفنظر از موضع هر شخص در این بحث، نمیتوان منکر این موضوع شد که زبان پیراها یکی از جالبترین نمونههای برجسته تنوع زبانی محسوب میشود که تاکنون شناخته شده است. این زبان به روشنی نشان میدهد که تجربه انسانی یکسان و کلی نیست و حتی روشهای ما در صحبت کردن، شمارش، به خاطر سپردن و استدلال کردن میتواند به شکلهایی متفاوت باشد که هنوز بهخوبی آنها را درک نکردهایم.