خودشناسی از نگاه سقراط چیست؟
روی معبد دلفی که وقف آپولون شده بود، این جمله حک شده بود: «خودت را بشناس»؛ شعاری که سقراط بارها و بارها در گفتوگوهای افلاطونی به آن اشاره میکرد.

برای سقراط، خودشناسی جوهره فلسفه بود؛ نه به معنای مدرن کشف خود یا روانکاوی، بلکه به معنای بررسی اخلاقی و اندیشمندانهی خویش.
به گزارش فرادید، در این مقاله، بررسی میکنیم خودشناسی از دیدگاه سقراط چه بود و چرا برای او همیت زیادی داشت.
کدامیک از گفتوگوهای افلاطونی به خودشناسی میپردازند؟
مدرسه آتن، رافائل، ۱۵۱۱
در چندین گفتوگوی افلاطونی، از جمله «خارمیدس» و «فایدروس»، موضوع خودشناسی بیان میشود. در خارمیدس، کریتیاس استدلال میکند عبارت دلفی «خودت را بشناس» نوعی درود به معنای sôphrosynê است؛ واژهای که بیشتر به خویشتنداری ترجمه میشود و معنای دقیقتر آن «سلامت روان» است. سقراط تعریف کریتیاس از خودشناسی را چالش میکشد. این گفتگو تنشی را میان تعریف خودشناسی در قالب دانشی که به یک موضوع معطوف است، نشان میدهد. افزون بر این، امکانپذیری و سودمندی این دانش را بررسی میکند. اگرچه گفتوگو بدون نتیجهگیری روشن پایان مییابد، اما نشان میدهد خودشناسی یعنی بازبینی خویش، یعنی آگاهی از محدودیتهای دانستههایمان و بهکارگیری شناخت خود از خوبی در اعمالمان.
سقراط با دیسایپِل و دیوتیما، نقاشی از فرانک کاوشیچ
در فایدروس، سقراط میگوید: «هنوز قادر نیستم، چنانکه در کتیبه دلفی آمده، خودم را بشناسم». او اینجا توضیح میدهد چرا وقت خود را صرف رمزگشایی از اسطورههای یونان نمیکند: زیرا هنوز خودش را آنگونه که باید نشناخته است. این گفته نشان میدهد خودشناسی، حتی برای یک فیلسوف پخته چون سقراط، پایانی ندارد. خودشناسی سفر است، نه مقصد. همیشه جایی برای بررسی بیشتر خود و رشد اخلاقی وجود دارد.
همچنین در این گفتوگو، سقراط به مفهوم «آیینه» اشاره میکند؛ اینکه برای شناخت خود، به دیگری نیاز داریم تا تصویری از ما را بازتاب دهد. این موضوع گواه اینست که خودشناسی تنها دروننگرانه نیست، بلکه گفتوگویی و نیازمند تعامل با دیگران است.
خودشناسی از نگاه سقراط چیست؟
سقراط اثر لیسیپوس (نسخه)، قرن اول میلادی
از دید سقراط، خودشناسی یک فرایند اخلاقی و گفتوگویی (دیالکتیکی) از بازنگری در خود است. این امر شامل بررسی باورها، دانش و اعمال فردی میشود. مهمتر از همه، خودشناسی مستلزم درک محدودیتهای دانستههای خویش است، چنانکه سقراط در دفاعیهاش میگوید: «تنها چیزی که میدانم این است که هیچ نمیدانم.»
افزون بر این، خودشناسی فرایندی خلاق است؛ یعنی ما ابتدا باید به «خود»ی تبدیل شویم که بتواند موضوع شناخت قرار گیرد. به تعبیر فیلسوف معاصر، کریستین مور، خودشناسی از دید سقراط به معنای شناخت یک «خودِ از پیش موجود» نیست، بلکه به معنای «شدن» و ساختن خودی است که بتوان آن را شناخت.
این امر تنها از راه خودبازنگری مداوم و تلاش اخلاقی ممکن است، بدون آن «خود» نمیتواند به موضوعی روشن و یکپارچه برای شناخت تبدیل شود. برای سقراط، خودشناسی یک جست و جوی دیالکتیکی است. چرا که باورها، امیال یا ایدههای فرد زمانی بیشترین وضوح را دارند که در گفت و گو با دیگران مطرح شوند. گفت و گو برای خودبازنگری امری حیاتی است و شاید به همین دلیل است که سقراط افلاطونی، حکمت خود را در دل گفتگوها مییابد، نه تنها در دروننگری.
رابطه خودشناسی و اخلاق از دید سقراط
مجسمه نیم تنه سقراط اثر ویکتور ویگر
برای سقراط، خودشناسی برای اخلاق ضرورتی بنیادین دارد، زیرا مستلزم آن است که فرد، خود را بهعنوان شخصی شکل دهد که میتواند بهواسطهی دانش، بهسوی زندگی اخلاقی هدایت شود. خودبازنگری، بهخودیِخود، کوششی اخلاقی است. از راه بررسی باورها، امیال، ایدهها و کنشهای خود در بستر گفتوگو، میتوانیم خود را بهبود ببخشیم، دربارهی دیگران بیاموزیم و یک زندگی فضیلتمندانه داشته باشیم. اصل دلفیِ «خود را بشناس» تنها تمرینی ذهنی نیست، بلکه یک فرمان اخلاقی است. چنانکه مور (۲۰۱۵) خاطرنشان میکند، خودشناسیِ سقراطی «همراستا با بلوغ، درک و تلاش برای رویارویی با حوزههای نادانیِ فرد و کوشش برای مسئولیتپذیری عقلانی و اخلاقی» است. اهمیت اخلاقی خودشناسیِ سقراطی، دلیل تداوم تأثیر آن بر گفتمان معاصرِ اخلاق و خودبهسازی است.
چرا خودشناسی از دید سقراط اهمیت دارد؟
تابلوی «مرگ سقراط» اثر ژاک-لویی داوید
از دید سقراط، خودشناسی اهمیتی بنیادین دارد، چرا که شالودهی تمام پروژهی زندگی اوست. او در رسالهی دفاعیه (Apology) جملهای مشهور بر زبان آورد: «زندگی ناپژوهیده ارزش زیستن ندارد» و به این ترتیب بر اهمیت وجودی خودشناسی بهعنوان هدف زندگی تأکید کرد. چرا که اگر انسان خود را نشناسد، نمیتواند زندگی اخلاقی و نیکو داشته باشد. نکتهی قابل توجه آنست که ارسطو بیان میکند تمام مسیر اندیشهورزی سقراط «بر پایه و بافتی از واکنش او به اصل (خودت را بشناس) بنا شده است» (مور، ۲۰۱۵). در تمام محاورات افلاطونی، سقراط درگیر خودشناسی است؛ یک خودشناسی که در قالب خودبازنگری دیالکتیکی نمایان میشود و به کاوش و برملا کردن باورها، ایدهها و امیال مخاطبانش میپردازد. زندگی او نمونهای است از زیستن در اطاعت از فرمان دلفی و نشان میدهد خودشناسی برای داشتن یک زندگی اخلاقی و فضیلتمندانه، امری اجتنابناپذیر است.