تهدیدهای چندلایه امنیتی ترکیه و هدف «ترکیه عاری از ترور»
ترکیهای که به هدف قرن ترکیه باور دارد، ناچار است همزمان با مخاطرات طبیعی جغرافیای خود، تهدیدهای نوین فناوریمحور و طرحهای پایانناپذیر دشمنان تاریخی مقابله کند. این مأموریت تنها به مرزهای ترکیه محدود نیست و حمایت از کشورهای دوست و همپیمانی را نیز در بر میگیرد که در برابر بلایای طبیعی و عملیات آشکار و پنهان قدرتهای جهانی آسیبپذیرند.

عصرترکیه-ترکیهای عاری از ترور که سیاست و جامعه این کشور به آن امید بستهاند، صرفاً یک آرزو نیست؛ بلکه یکی از مهمترین ایستگاههای تحقق «ترکیه بزرگ» و پروژه کلان «قرن ترکیه» به شمار میآید. درک این هدف، بدون شناخت دقیق تهدیدهای امنیتی چندلایهای که ترکیه با آن روبهروست، ممکن نیست.
اسماعیل صفی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه مدیپول آنکارا، در تحلیلی برای آناتولی، تهدیدهای بالقوه پیشروی ترکیه و اهمیت روند «ترکیه عاری از ترور» را بررسی کرده است.
به باور نویسنده، ترکیه با سه دسته اصلی از تهدیدهای حیاتی امنیتی مواجه است. نخست، تهدیدهای برخاسته از طبیعت. واقعیت جغرافیا نشان میدهد که ترکیه بر روی گسلهای فعال زلزله قرار دارد؛ تجربه زلزلههای دوزجه و مرمره و سپس زمینلرزههای گسترده در هاتای و قهرمانماراش که به جانباختن هزاران نفر انجامید، همچنان در حافظه جمعی زنده است. استانبول نیز در معرض خطری جدی قرار دارد.
در کنار آن، بحران اقلیمی میتواند در آیندهای نهچندان دور ترکیه را با آتشسوزیهای جنگلی، بیابانزایی، خشکسالی، کمآبی، گرسنگی و قحطی روبهرو کند. از این منظر، زلزله و بحران اقلیمی نه صرفاً چالشهای زیستمحیطی، بلکه مسائل مستقیم امنیت ملی ترکیه محسوب میشوند و نیازمند آمادگی و برنامهریزی جدیتری هستند.
دومین تهدید اصلی، تهدیدهای امنیتی برخاسته از فناوریهای نوین است. در عصری که فناوری با شتابی بیسابقه پیش میرود، هر روز شکل تازهای از مخاطرات امنیتی پدیدار میشود. امنیت سایبری، امنیت داده و اطلاعات، امنیت هوش مصنوعی، امنیت محیط زیست و اقلیم، امنیت آب و غذا، امنیت سلامت، همهگیریهای نوظهور، امنیت ژنتیک، امنیت شیمیایی، بیولوژیک، هستهای و رادیولوژیک، امنیت انرژی، امنیت اقتصاد و مالی، و حتی امنیت ارزشها، زبان، فرهنگ و هویت اجتماعی، از جمله تهدیدهایی هستند که جهان و به تبع آن ترکیه با آنها روبهروست؛ تهدیدهایی که در گذشته سابقهای نداشتهاند.
سومین و شاید مهمترین تهدید، تهدیدهای سنتی و ریشهدار تاریخی است. ملت ترک که بیش از دو هزار سال در صحنه تاریخ حضور داشته و ۱۶ امپراتوری و دولت بزرگ بنا کرده، همواره با دشمنان تاریخی نیز مواجه بوده است. تلاش مستمر برخی بازیگران برای بیرون راندن ترکها از آناتولی و عقب راندن آنها به شرق فرات، واقعیتی است که به گفته نویسنده، طی قرنها ادامه داشته و نباید نادیده گرفته شود.
با درک این واقعیت که شکست ترکیه از مسیر جنگهای کلاسیک ممکن نیست، این تلاشها به سمت جنگهای داخلی، شبکههای خیانت و ابزارهای تروریستی سوق پیدا کرده است. در نیمقرن گذشته، ترکیه با سازمانهایی چون آصالا، پکک، داعش و فتحالله گولن روبهرو بوده است. این روند، به اعتقاد نویسنده، پایانپذیر نیست و اشکال تازه و نسخههای جدید و جهشیافتهای از این تهدیدها همچنان به میدان آورده خواهند شد.
نمونه بارز آن ساختارهایی هستند که با عنوان جماعت یا اسلام میانهرو بستهبندی شدند، اما در نهایت به نهادهای دولتی نفوذ کردند و به مجلس ملی کبیر ترکیه، مجموعه ریاستجمهوری، نیروهای امنیتی و ارتش، یعنی قلب دولت ترکیه، حمله کردند.
این رخدادها، صرفاً یک اقدام مقطعی نبود، بلکه بخشی از یک پروژه تاریخی، گسترده و مرگبار علیه ترکیه تلقی میشود. پیچیدگی ارتباطات بینالمللی، ساختار سازمانی، منابع انگیزشی و روشهای جذب و شستوشوی ذهنی این شبکهها، نشان میدهد که مواجهه با آنها نیازمند ظرفیتی فراتر از تحلیلهای معمول است. با این حال، ارتش قدرتمند ترکیه، همبستگی دولت و ملت و سنت ریشهدار حکمرانی، توان خنثیسازی این تهدیدها را در اختیار دارد.
در ادامه، نویسنده بر ضرورت آمادگی ترکیه برای سناریوهای بزرگ هیبریدی تأکید میکند؛ سناریویی که در آن، بازیگران جهانی بهطور همزمان از همه ابزارها استفاده کنند. تحولات پیرامونی ترکیه نشان میدهد احتمال چنین چالشی رو به افزایش است و حتی اگر امروز رخ ندهد، در آیندهای نزدیک میتواند به واقعیت تبدیل شود. ترکیهای که با هدف قرن ترکیه حرکت میکند، ناگزیر است از توان، ظرفیت و تجهیزات لازم برای پاسخ به چنین حملات ترکیبی برخوردار باشد و یک مفهوم امنیتی جدید، مقاوم و بازدارنده طراحی کند.
در این چارچوب، هدف «ترکیه عاری از ترور» نقشی کلیدی دارد. این هدف، نه یک خوشبینی ساده، بلکه شرط اساسی تحقق ترکیه بزرگ و دستیابی به قرن ترکیه است. کشوری که نتواند از بند ترور رها شود، امکان ساخت آیندهای قدرتمند را نخواهد داشت. حتی در صورت فروپاشی یا انحلال پکک و گروههای مشابه، تهدیدها بهطور کامل پایان نمییابد و ساختارهای خصمانه با نامها و پوششهای تازه به تلاش خود ادامه خواهند داد.
با این حال، به باور نویسنده، قرن ترکیه تنها زمانی محقق میشود که این کانونهای شر، توان و امید خود برای مقابله با ترکیه را بهطور کامل از دست بدهند. از این منظر، روند «ترکیه عاری از ترور» نه موجب غفلت و سستی، بلکه همزمان با رویکردی مبتنی بر شفقت و حسن نیت، به تقویت مستمر ظرفیتهای امنیتی و دفاعی کشور منجر شده است.
در جمعبندی، ترکیهای که به هدف قرن ترکیه باور دارد، ناچار است همزمان با مخاطرات طبیعی جغرافیای خود، تهدیدهای نوین فناوریمحور و طرحهای پایانناپذیر دشمنان تاریخی مقابله کند. این مأموریت تنها به مرزهای ترکیه محدود نیست و حمایت از کشورهای دوست و همپیمانی را نیز در بر میگیرد که در برابر بلایای طبیعی و عملیات آشکار و پنهان قدرتهای جهانی آسیبپذیرند. از نگاه نویسنده، این رویکرد هم یک ضرورت امنیت ملی و هم بخشی از مأموریت تاریخی و تمدنی ترکیه است.