میزیتو
تکنولوژی

تغییر مرزهای نویسندگی با هوش مصنوعی

در عصر هوش مصنوعی، مرزهای نویسندگی به‌شکل بی‌سابقه‌ای در حال تغییر است و نقش انسان در خلق محتوا از نویسنده به طراح و هدایت‌گر معنا تحول یافته است.

کرمان موتور

نویسندگی مشترک با هوش مصنوعی نشان‌دهنده تحولی شناختی است که به‌جای تضعیف ذهن، شکل جدیدی از خلاقیت و حافظه را رقم می‌زند.

به گزارش فرارو به نقل از سایکولوژی تودی، به نظر می‌رسد وارد عصری شده‌ایم که در آن مرزهای سنتی نویسندگی در حال کمرنگ شدن است. نویسنده دیگر لزوماً کسی نیست که خودکار به دست بگیرد و کلمات را یکی‌یکی از ذهن به کاغذ منتقل کند؛ اکنون، مشارکت میان انسان و ماشین شکل تازه‌ای از خلاقیت را تعریف می‌کند.

مطالعه‌ای تازه از مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) توجه رسانه‌ها را جلب کرده است. این پژوهش با عنوان کنایه‌آمیز «مغز شما با چت‌جی‌پی‌تی» با الهام از کمپین معروف «این مغز شما تحت تأثیر مواد مخدر است» انجام شده و مدعی است استفاده از هوش مصنوعی، به‌ویژه مدل GPT-4o، ممکن است فعالیت مغزی انسان را کاهش دهد.

در این آزمایش، فعالیت مغزی دانشجویانی که مقالاتی مشابه آزمون اس اِی تی می‌نوشتند، با دستگاه EEG پیشرفته بررسی شد. یافته‌ها نشان داد دانشجویانی که از این هوش مصنوعی استفاده کردند، در بخش‌هایی از مغز که با پردازش زبان، کنترل اجرایی و تولید ایده مرتبط‌اند، کاهش قابل توجهی در فعالیت مغزی داشتند. حتی زمانی که همین دانشجویان تلاش کردند بدون کمک هوش مصنوعی بنویسند، عملکردشان به‌طرز چشمگیری افت کرد؛ بسیاری از آن‌ها حتی نتوانستند یک جمله از متنی را که قبلاً با کمک هوش مصنوعی نوشته بودند، به خاطر بیاورند.

در نگاه نخست، این یافته‌ها زنگ خطری برای زوال ذهنی به نظر می‌رسد؛ گویی مدل‌های زبانی در حال خوردن حافظه و خلاقیت ما هستند. اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، این ماجرا می‌تواند نشانه تحولی عمیق‌تر و بنیادین‌تر در درک ما از مفهوم نویسندگی، حافظه و حتی هویت باشد.

آیا استفاده از مدل‌های زبانی هوش مصنوعی معادل نویسندگی است؟
آیا تولید متن با کمک مدل زبانی مانند چت جی پی تی، معادل نگارش مستقل است؟ گویی اگر کسی با یک کلیک، پاراگرافی تولید شده توسط هوش مصنوعی را تأیید می‌کند، باید بتواند آن را مثل نوشته خودش به خاطر بسپارد؟ واقعیت این است که «پرومپت‌نویسی» یا ارائه دستور به مدل زبانی، شکل جدیدی از مشارکت است که بیشتر به رهبری ارکستر شباهت دارد تا ساخت ملودی.

کاربر در این فرآیند، به‌جای آنکه کلمات را خود خلق کند، محتوا را هدایت، بازنویسی یا سازمان‌دهی می‌کند. این همکاری بین انسان و ماشین، نوعی تعامل پویا است نه یک کنش فردی و متمرکز. در این شرایط، فراموشی جملاتی که توسط مدل تولید شده‌اند، الزاماً نشانه ضعف ذهنی نیست؛ بلکه بازتابی از واقعیتی تازه به نام نویسندگی مشترک است. چون انسان در این فرآیند تولیدکننده تمام کلمات نیست، حافظه‌اش نیز به همان شکل با محتوا گره نمی‌خورد. ذهن، در این سناریو، بیشتر کارگردان است تا بازیگر.

از حافظه به سوی نیت
تاریخچه فناوری نشان می‌دهد ابزارها همواره نحوه تفکر ما را دگرگون کرده‌اند. ماشین‌حساب‌ها نحوه انجام محاسبات را تغییر دادند، گوگل نحوه دسترسی به اطلاعات را، و گوشی‌های هوشمند باعث شدند شماره تماس نزدیک‌ترین عزیزانمان را فراموش کنیم. اکنون، مدل‌های زبانی در حال تغییر نحوه بیان ایده‌های ما هستند. این ابزارها فکر کردن را از ما نمی‌گیرند، بلکه محل و نوع تفکر را تغییر می‌دهند.

مطالعه MIT نشان داد زمانی که دانشجویان ابتدا بدون کمک چت جی پی تی شروع به نوشتن می‌کردند و سپس در مراحل بعدی از مدل استفاده می‌کردند، سطح درگیری شناختی آن‌ها بسیار بالاتر بود. اما اگر از ابتدا به مدل تکیه می‌کردند، فعالیت مغزی افت می‌کرد. این یافته نه یک هشدار علیه استفاده از هوش مصنوعی، بلکه تبیینی است از اهمیت توالی در فرایند خلاقیت.

مدل‌های زبانی موتور فکر کردن نیستند؛ بلکه تقویت‌کننده شناخت هستند. آن‌ها جایگزین فکر نمی‌شوند، بلکه به آن پاسخ می‌دهند. بنابراین اگر زودتر از موعد وارد فرایند شوند، ممکن است کنترل را به دست بگیرند. اما اگر پس از شکل‌گیری ایده‌های ذهنی وارد شوند، می‌توانند آن‌ها را بهبود بخشند.

نویسنده در نقش طراح
تحول کنونی در نویسندگی، تحولی لطیف اما عمیق است. نویسنده دیگر صرفاً تولیدکننده کلمات نیست؛ بلکه طراح یک سیستم فکری است که ترکیبی از قضاوت انسانی و روانی ماشینی را در خود جای داده است. در این قالب جدید، نویسندگی شاید دیگر آن مرز صلب گذشته را نداشته باشد، اما کیفیت محتوا می‌تواند همچنان پیروز میدان باقی بماند.

این تغییر، طبیعتاً روی حافظه ما هم تأثیر خواهد گذاشت. وقتی با ماشین می‌نویسیم، لزوماً انتظار نمی‌رود همه‌چیز را به خاطر بسپاریم؛ چون ما تنها خالق اثر نیستیم، بلکه تنظیم‌کننده‌ایم.

بازاندیشی در مفهوم نوشتن
در واقع انسان‌ها شاهد فرسایش شناختی نیستند، بلکه تحول شناختی را تجربه می‌کنیم. پرسش اصلی این نیست که آیا همه کلمات را به خاطر می‌آوریم یا نه، بلکه این است که آیا ما در شکل‌گیری نیت و ساختار کلی نقش داشته‌ایم یا خیر. در این چارچوب جدید، نویسندگی دیگر یک عمل فردی نیست؛ بلکه رقصی از ایده‌هاست؛ بخشی انسانی، بخشی ماشینی، اما در نهایت هدایت‌شده توسط ذهنی انسانی که پشت دستور به هوش مصنوعی نشسته است.

عضویت در تلگرام عصر ترکیه عضویت در اینستاگرام عصر ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا