آیا شما هم درگیر محیط کاری سمی هستید؟
هر روز صبح که چشمهاتو باز میکنی، اولین چیزی که به ذهنت میرسه چیه؟ «وای دوباره باید برم سر کار… کاش امروز تموم بشه.»

هر روز صبح که چشمهاتو باز میکنی، اولین چیزی که به ذهنت میرسه چیه؟ «وای دوباره باید برم سر کار… کاش امروز تموم بشه.» اگه این جمله آشناست، شاید وقتشه که نگاهی جدیتر به محیط کارت بندازی.
به گزارش خبرنامه،محیط کاری سمی چیزی نیست که یکشبه اتفاق بیفته. مثل خراش کوچیکیست که مدام تکرار میشه، تا جایی که یه روز میبینی انگیزهت تموم شده، اعتماد بهنفست له شده و دیگه هیچ عشقی به کارت نداری.
در این مقاله، از نشونههای محیط سمی میگیم، از همکاران و مدیران مشکلدار و از اینکه چطور میتونی دوام بیاری یا نجات پیدا کنی.
محیط کاری سمی یعنی چی؟
محیطی که به جای الهام دادن، تو رو خسته و فرسوده میکنه.
جایی که نه تنها کسی بهت کمک نمیکنه رشد کنی، بلکه با هر قدمی که جلو میری، یکی زیر پات رو خالی میکنه.
محیط کاری سمی الزاماً یه شرکت پر از آدم های خشن و بداخلاق نیست؛ گاهی محیطهای «به ظاهر محترمانه» ولی پر از سیاست، سکوت و نادیده گرفتن، بسیار خطرناکترن.
نشونههای مهم محیط سمی
همیشه احساس اضطراب و ترس داری؛ نکنه اشتباه کنی، نکنه کسی پشت سرت حرف بزنه.
مدام کنترل میشی؛ هر ایمیل، تماس یا رفتارت زیر ذرهبینه.
هیچوقت تعریف نمیشنوی؛ حتی اگه کارت عالی باشه.
رشد شغلی وجود نداره؛ سالهاست همونجایی که بودی موندی.
جَوِ رقابتی ناسالم حاکمه؛ موفقیت بقیه یعنی خطر برای تو.
رئیس سمی تو رو پایین میکشه
رئیسی که:
فقط وقتی اشتباه میکنی یادت میافته
با ترس، افراد رو کنترل میکنه
نمیتونه مسئولیت اشتباهاتش رو قبول کنه
از کارمندها به عنوان ابزار استفاده میکنه، نه انسان
در واقع یکی از دلایل اصلی ترک شغل، مدیر سَمیه، نه فقط خود شرکت.
چه همکاران سمی چه ویژگیهایی دارن؟
ویژگی های همکاران سمی اینهاست:
خبرچین بیفکر
با لبخند وارد میشه، اما همهچیز رو بالا گزارش میده؛ حتی حرفهای شخصی رو.
رقیب بیصدا
همیشه دنبال بهتر دیده شدنه، حتی اگه به قیمت بدنام کردن تو باشه.
همکار منفیباف
از لحظهای که وارد شرکت میشی، شروع میکنه به نالیدن؛ شفاف ترین آب رو هم گلآلود میکنه.
همکاری که از مرزها خبر نداره
به خودش اجازه میده در مورد زندگی شخصیت نظر بده، شوخیهای توهینآمیز کنه یا دخالت کنه.
چطور از خودت در برابر این فضا محافظت کنی؟
راه محافظت از خودت توی یک فضای سمی ایناست:
مرز تعیین کن
قرار نیست با همه دوست باشی یا همهچیز رو در مورد خودت بگی.
اطلاعات کمتر = امنیت بیشتر.
با خودت مهربون باش
اگر همهچیز سخت پیش میره، تقصیر تو نیست. تو در شرایط سختی هستی.
مستندسازی کن
ایمیلها، پیامها و اتفاقات مهم رو ثبت کن؛ شاید یه روز بهشون نیاز پیدا کنی.
پشتیبان پیدا کن
حتی یه همکار سالم، یه مشاور یا دوست مطمئن میتونه نجاتدهنده باشه.
در اولین فرصت، کارت رو عوض کن
هیچ شغلی ارزش از بین رفتن سلامتیت رو نداره. برو جایی که احترام ببینی.
سکوتی که کشندهتر از فریاده
گاهی سکوت مدیر، بیتفاوتی همکار یا نادیده گرفتن تلاشهات از هزار تا فریاد دردناکتره.
محیطهای سمی اغلب یاد گرفتن چطور «در سکوت تمام و بدون سر و صدا» اذیت کنن؛ نه اونقدر خشن هستن که شکایت کنی، نه اونقدر ملایم که بتونی راحت نفس بکشی!
جمعبندی: تو لایق محیطی هستی که دوست داشته بشی
کار کردن بخشی از زندگیه، اما قرار نیست تمام آرامش، عزتنفس و سلامت روانت رو ببلعه.
تو لایق محیطی هستی که در اون شنیده بشی، رشد کنی و احساس مفید بودن داشته باشی.
و اگر الان درگیر یه محیط سمی هستی…
بدون که تنها نیستی و راه نجات حتما وجود داره!