چه کسانی نوروز را ابداع کردهاند؟
قبل از دورۀ هخامنشی هم آیین نوروز وجود داشته است، اما از دورۀ هخامنشی بهطور مشخص و متمایز آثاری از نوروز بازمانده است. در تخت جمشید آثاری از نوروز هست. اسنادی وجود دارد که شاهان ساسانی به تخت جمشید میرفتند و در آنجا نوروز را گرامی میداشتند.
ریشههایی از نوروز در بینالنهرین باستان پیدا شده است. مقداد بهار بر این نظر است که سومریان نوروز را ابداع کردهاند. اما خود او میگوید سومریان نیز ایرانیان مهاجر بودند. بنده این نکته را اضافه میکنم که بینالنهرین باستان حدود ۲۵۰۰ سال پیش جزئی از ایران گشت و هر چه در آنجا بود به تمدن ایرانی اضافه شد. اصلاً علت بقای تمدن ایران جذب فرهنگهای دیگر است. در مجموع فرهنگ ایرانی پذیرای فرهنگها بوده است و آنچه را متناسب با فرهنگ ایرانی بوده، میپذیرفته است.
شامگاه جمعه، ۳ فروردین ۱۴۰۳ در خانۀ «گفتارها» در شبکۀ اجتماعی کلابهاوس، به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز و سال نو شمسی، نشستی با عنوان «نوروز در گذر زمان؛ زمینه های پیدایش و تحول مفهوم نوروز» با سخنرانی حبیبالله اسماعیلی، مورخ، نویسنده و پژوهشگر و محمدعلی عزتزاده، محقق در زمینۀ ایرانشناسی، برگزار شد.
جلسۀ این هفتۀ خانۀ گفتارها حال و هوای نوروزی داشت و علاوه بر صحبت سخنرانان در مورد نوروز و تاریخچۀ آن، تصنیفهایی از برخی خوانندگان دربارۀ نوروز هم در این جلسه پخش شد.
مجری این نشست که به همت مجید تفرشی، مدیر خانۀ گفتارها برگزار شد، محمدرضا مهاجری بود. در ادامه خلاصهای از سخنان آقایان اسماعیلی و عزتزاده خواهد آمد.
محمد علی عزتزاده که سخنران اول نشست بود، گفت: همانطور که در حال حاضر یک ایران سیاسی در محدودۀ جغرافیایی مشخص وجود دارد، یک ایران بزرگ فرهنگی هم داریم که تعبیر «کشورهای وارث تمدن ایرانی» برای آن به کار میرود. در سراسر ایران بزرگ فرهنگی، آیین نوروز گرامی داشته میشود.
قبل از دورۀ هخامنشی هم آیین نوروز وجود داشته است، اما از دورۀ هخامنشی بهطور مشخص و متمایز آثاری از نوروز بازمانده است. در تخت جمشید آثاری از نوروز هست. اسنادی وجود دارد که شاهان ساسانی به تخت جمشید میرفتند و در آنجا نوروز را گرامی میداشتند.
حتی برخی کشورهای اطراف که ایرانستیز هستند و عناصر هویت ایرانی را انکار میکنند، امروز سعی میکنند پرچم نوروز را در دست بگیرند و آن را مال خود بدانند؛ حال آنکه قبلاً سعی میکردند نوروززدایی کنند. در هر حال ما ایرانیان، دستِکم چهار هزاره است که نوروز را گرامی داشتهایم.
ریشههایی از نوروز در بینالنهرین باستان پیدا شده است. مقداد بهار بر این نظر است که سومریان نوروز را ابداع کردهاند. اما خود او میگوید سومریان نیز ایرانیان مهاجر بودند. بنده این نکته را اضافه میکنم که بینالنهرین باستان حدود ۲۵۰۰ سال پیش جزئی از ایران گشت و هر چه در آنجا بود به تمدن ایرانی اضافه شد.
اصلاً علت بقای تمدن ایران جذب فرهنگهای دیگر است. در مجموع فرهنگ ایرانی پذیرای فرهنگها بوده است و آنچه را متناسب با فرهنگ ایرانی بوده، میپذیرفته است.
امروزه، نوروز، به عنوان یکی از شاخصهای برجستۀ هویت ایرانی در سراسر دنیا شناخته میشود؛ حتی سالهاست رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا نوروز را تبریک میگویند. نوروز در یونسکو به عنوان یکی از مواریث جهان ثبت شده است.
این مسئله اهمیت زیادی دارد؛ زیرا مواریث ثبتشده در یونسکو مورد توجه و پژوهش قرار میگیرد. به هر حال یکی از راههای تحکیم هویت ایرانی، پرداختن به نوروز و جنبههای مختلف آن است.
حبیبالله اسماعیلی نیز در ادامه این جلسه گفت: اگر بخواهیم شاخصههای مهم هویت ایرانی را در نظر بگیریم، زبان فارسی، تاریخ مشترک، جغرافیای مشترک و آیینها، آداب و سنن میتوانند شاخصههای اصلی باشند. قطعاً نوروز یکی از شاخصههای اصلی هویتی ماست. در پرتو نوروز است که ما همچون گذشته خود را ایرانی میدانیم.
من در تحقیقاتم به متنی از دورۀ ساسانی دست یافتم که مرحوم تفضلی در کتاب تاریخ زبان فارسی آوردهاند. به این نتیجه رسیدم که متناسب با گفتمان سیاسی غالب در هر دورۀ تاریخی، نوروز به مثابۀ یک ذخیره و گنجینۀ فرهنگی آراسته شده است. در هر زمانی از نوروز به تناسب شرایط استفاده میشود.
در سه دورۀ تاریخی قبل از اسلام، دورۀ میانه و عهد صفویه، سه آرایش به تناسب هر دوره از نوروز ارائه شده است و جالب اینجاست که در هر سه دوره هم به مثابۀ یک نماد هویتی که مرز ما با یکدیگر را روشن میکند، بوده است.
از دورۀ ساسانی رسالهای به جا مانده به نام «ماه فروردین روز خرداد». در این رساله نوروز به مثابۀ یک روز بزرگ در نظر گرفته میشود. در این رساله آمده که در نوروز رخدادهایی نظیر آفرینش جهان، تیراندازی آرش و مشخص شدن مرز ایران با توران، از بین بردن افراسیاب و ضحاک و دشمنان ایران اتفاق افتاده است و بازگشت سوشیانس در این روز اتفاق خواهد افتاد. پس به نوروز به عنوان یکی از مأثورات دینی روزگار باستان توجه شده است.
در دورۀ میانه، در کتاب عجایب المخلوقات، تفسیری متناسب با قرن پنجم و ششم از نوروز ارائه شده است. در این کتاب، روز خلقت، روز بعثت پیامبر، روز آغاز حکومت سلیمان نبی مصادف با نوروز در نظر گرفته شده است. البته ابوریحان هم به این نکته با اندکی اختلاف اشاره داشته است. بنابراین از این نماد هویتی، در این روزگار تفسیر جدیدی شده است.
در دورۀ ایلخانی که ایران دارد کمکم احیا میشود، حدیثی رواج پیدا میکند که در نوروزنامههای صفوی هم بازتاب دارد. همان حدیث مشهور به نقل از معلی بن خنیس که نوروز را مصادف با همۀ روزهای بزرگ میشمارد. البته سلسله روات این حدیث از نظر حدیثشناسان نقد شدهاند.
اما برای من جالب بود که آنچه در روزگار باستان مورد توجه بود، در عهد صفوی هم محل توجه است و نوروز، مصادف با روزهای بزرگ تاریخ جهان قرار داده میشود. این موضوع در همۀ نوروزنامههای زمان صفوی موجود است.
در روزگار فعلی هم که بخشی از مردم به هر دلیلی نارضایتی دارند، گنجینۀ نوروز به تناسب روزگار آرایش جدیدی پیدا میکند و مثلاً الان برخی میگویند دعای نوروز را فارسی بخوانیم. پس نوروز به عنوان یک عنصر وجودی در بطن ذهنیت جامعۀ ایرانی و در هویت فرهنگی جامعۀ ایرانی، آنچنان تنیده شده که در هر دوره خودش را نشان میدهد.
اسماعیلی به نوروزنامهها هم اشاره کرد و گفت: نوروز در روایت نوروزنامههای ایرانی با روایت نوروز در نوروزنامههای شبه قارۀ هند، حوزۀ آناتولی، آسیای مرکزی و قفقاز متفاوت است. در دورۀ عثمانی نوروزنامههایی به زبان ترکی نوشته شده است. همچنین در آسیای مرکزی هم به زبان فارسی نوروزنامههایی نوشته شده است.
در هند هم نوروزنامههایی نگاشته شده است. من این نوروزنامهها را گردآوری کردم. آنها همگی به یک نفر منسوب میشوند: حکیم محمدعلی ترمذی. ما در تاریخ دو تا محمدعلی ترمذی داشتیم، یکی در قرن سوم، و یکی در قرن نهم. مشخص نیست این نوشتهها منسوب به کدام یک است.
یکی از وجوه تمایز این نوروزنامهها نسبت به نوروزنامههایی که در ایران نوشته شده است، عدم ذکر روزهای بزرگی است که با نوروز مصادف شده است. همچنین در آن نوروزنامهها، اول سال را با روزهای هفته میسنجند؛ یعنی میگویند اگر اول سال فلان روز هفته باشد، چنین اتفاقاتی خواهد افتاد.
اسماعیلی در بخش پایانی سخنان خود در مورد آیینهای نوروزی گفت: سنت هفت سین، سنت متأخری است، ولی سه رسم هست که در تمام مناطق حوزۀ نوروز جریان داشته و دارد: آب پاشیدن، توجه به سبزه و پوشیدن لباسهای نو و عطر زدن. انداختن سفره هم وجود داشته است که در آن اطعمه و اشربه قرار داده میشد، اما به این معنایی که «هفت سین» یا «هفت شین» از آن یاد میکنند، سابقۀ خیلی طولانی ندارد.
صدرالدین عینی، مورخ و ادیبی که در امارت بخارا میزیست، یادداشتی در مورد نوروز دارد که در آن از آیینهای مردم ماوراء النهر (فرا رود) سخن میگوید. او به آب و سبزه و لباس اشاره میکند، ولی از هفت سین چیزی نمیگوید. همین الان هم در کشورهای فارسیزبان آسیای مرکزی و افغانستان، این سه آیین مورد توجه قرار میگیرد.
فرضیۀ من این است که باید ریشههای آیینهای نوروز را در آیینهای کوچ بهاره و کوچ پاییزه نیز جست؛ زمانی که بخش مهم اقتصاد و حیات اجتماعی مردم با کوچروی پیوند خورده بود. جشن نوروز در اول بهار و جشن مهرگان در اول پاییز است.
این تقارن، ذهن آدم را به سمت ییلاق و قشلاق برد. همچنین نوروز با سال کشاورزی و سال مالی پیوند دارد. اگر به سنت آب پاشیدن روی زمین توجه کنیم، رابطۀ نوروز با کشاورزی را میبینیم. در اکثر مناطق ایران، در فرودین ماه و در ابتدای پاییز کاشت محصول صورت میگیرد. همچنین نوروز یک ارتباطی با مسائل مالی و نظام دیوانی داشته است.
دیوانیان به عنوان حاملان سنت فرهنگی این سرزمین به نوروز توجه داشتند. همچنین از دورۀ مغولان به بعد، نوروز با سنت دوازده حیوانی پیوند میخورد که با خرافات هم همراه است. گویی یک عنصر ثابتی وجود داشته که یک چیزی هم از بیرون میآید و خودش را به این عنصر ثابت دیرپا متصل میکند.