فال حافظ تو در این لحظه:
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
تفسیر:
ترسیدن از سختی ها و مشکلات شما را عقب خواهد انداخت، اگر به تلاش خود ایمان دارید باید با صداقت هر چه تمام تر از توان و انرژی خود استفاده کنید. برای طی کردن مسیر از دروغ و فریب دیگران پرهیز کنید. اگر هدف شما نیاز به ریاکاری دارد آن را رها کنید که عاقبت خوشی نخواهد داشت.
دوراندیش باشید. نیت شما در صورتی عملی می شود که به خداوند توکل کنید و از یاد او غافل نشوید. نذر خود را ادا کنید. رقیبان در برابر شما شانسی نخواهند داشت. راز دیگران را نزد کسی فاش نکنید.
متن کامل غزل: اینجا
______________________________________
رازها و فال های بیشتر از حضرت حافظ:
فال حافظ : دو بیت + فریب و ریاکاری عاقبت خوشی ندارد
فال حافظ : دو بیت + انسان خوبی هستید
فال حافظ : دو بیت + ثابت قدم باشید تا به مراد دل خود برسید
فال حافظ : دو بیت + دوستان صدیق و شفیق را به یاد داشته باشید
فال حافظ : دو بیت + همیشه زندگی به کام ما نخواهد بود
فال حافظ : دو بیت + دو رمز موفقیت در هرکاری
فال حافظ : دو بیت + در رفتار و منش خود دقت کنید
فال حافظ : دو بیت + عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
فال حافظ : دو بیت + غم و غصه تا کی؟!
فال حافظ : دو بیت + زندگی خوبی خواهید داشت
فال حافظ : دو بیت + فردی قابل اعتماد برای اطرافیان باشید
فال حافظ : دو بیت + به زودی پاسخ تلاش های خود را می گیرید
فال حافظ : دو بیت + آب رفته به جوی باز نخواهد گشت
مفاهیم عرفانی در شعر حافظ
افزون بر اینها، به اعتبار اشعار حافظ، وی به طور قطع با عرفان و سلوک معنوی آشنا بوده و تجربیات خود را در این مسیر در اشعارش آورده، به همین دلیل نیز در اشعار او بسیار به اسرار و معانی عرفانی اشاره رفته است، به طوری که به گفته جامی هیچکس به قدر حافظ بر مشرب صوفیه سخن به موافقت نگفته است.
از جمله، برداشت حافظ از یگانگی حقیقت و یکتایی هستی، به وحدت وجود، که برخی صوفیه به آن معتقدند، سخت نزدیک است.
وی نیز، مانند ابن عربی،عینیت ذات را با اعیان ممکنات محقق میشمرد و لازمه درک این یگانگی با ذات حق را رفع حجاب خودبینی میدانست.
حافظ نیز، مانند برخی عرفاً، برای ممکنات (کثرات) از استعاره زلف استفاده کرده و با این تعبیر دو نقش متضاد برای ممکنات قائل شده است: از یک سو کثرات (زلف) را راهی برای وصول به وحدت و از سوی دیگر آن را مانع و راهزن طریق وحدت میشمرد و اشتغال به آن را موجب بازماندن از سیر به سوی وحدت با حق میداند.
وی زیباییها و کمالات کثرات را، به دلیل پیوند آنها با حق، میستاید و هر گونه خطا را از صانع آنها دور میداند و کاستیها را از لوازم گریزناپذیر جنبه امکانی موجودات میشمارد.
محدودیتهای عالَم با چنین نگاه خطاپوشی محو میشود و هر دو عالَم، فروغ روی حق میگردد و از اینرو، وی میگوید که خطا بر قلم صنع نرفته است.
همانگونه که عرفا جهان را طفیلِ عشق حق به ظهورِ حُسنِ خود میدانند،حافظ نیز از تجلیِ حسن ازلیِ حق و عشق حق به ظهورِ مَظاهر خود، دم میزند و به انسان در ماجرای این عشق جایگاه ویژهای میدهد، زیرا انسان تنها موجودی است که حقیقت یگانه، صورت خویش را در او میبیند.
در این باره حافظ، مانند برخی عرفا، از تمثیل آیینه استفاده میکند.
به نظر حافظ عشقی که در آدمی است ناشی از همین حسن حقیقت یگانه و عشق او به خویش و حسن خویش است و انسان به سبب خاصیت آیینگی، شایستگی عاشقی و معشوقی یافته و این خاصیتی است که در فرشتگان نیست و به همین سبب فرشتگان آدم را تکریم میکنند.
همین عشق از نظر حافظ و عرفا هدف و مقصود هستی، یعنی یگانه راه وصول به وارستگی و عرفان حق، است
و البته این عشق با استمداد از عقل و درس ممکن نیست، بلکه فقط با پیراستگی خود از آلودگیها میسر میگردد و این راهی پرخطر و موقوف هدایت است نه به کسب و اختیار، با این حال انسان مختارانه باید در این راه بکوشد و از حظوظ نفسانی بپرهیزد.
غیر از چنین مفاهیم عرفانی در اشعار حافظ، وی به برخی شعائر و نهادهای صوفیه نیز اشاره دارد و گاهی از آنها با حرمت یاد میکند و حتی خود را به چنین شعائر و نهادهایی وابسته میداند، مانند خرقهپوشی، [۷۴]
سیر معنوی در کنج خانقاه داشتن، صوفی صومعه بودن، پیر طریقت داشتن و همچنین است توصیههایی به سیر در مقامات معنوی.